ثروتمند
- داستانک

کیسهزباله پر از طلا و جواهرات!
زیرنظر گرفته بود؛ مدتی بود داشت تعقیبش میکرد؛ اون میدید که چهطور، اون زرگره، هر روز، دستتنها، همه اون طلاهارو،…
بیشتر بخوانید » - داستانک

فاصلهها
در زیر آسمانی تیره، با اندیشه این که پدر او نیز، سالهای سال، کارش همین بوده، با پاروی چوبی، بام…
بیشتر بخوانید »
