بررسی علل فرسودگی تحصیلی دانشجویان
فرسودگی تحصیلی در میان دانشجویان، اشاره به احساس خستگی بهخاطر تقاضاها و الزامات تحصیلی، داشتن یک حس بدبینانه و بدون علاقه به تکالیـف درسـی و احساس عدم شایـستگـی بهعنوان یک دانشجـو دارد
- کمالگرايی، بهعنوان يک ساز و کار شخصیّتی، با مشخصههای بارز آن، چون: داشتن اهداف بلندپروازانه، جاهطلبانه و غیرقابل وصول و چالش افراطی برای رسیدن به اين اهداف، چالش برای بینقص بودن و تعیین معیارهای افراطی در عملکرد، با گرايش به ارزيابی انتقادی رفتار، قادر است به يک ويژگی ناسالم و نوروتیک، مبدّل گشته، به ناسازگاریها و انواع مشکلات روانی، منجر شود؛ چنین فردی، با اعتقاد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی با ترس از اينکه مطابق انتظارات خود و ديگران يا جامعه، زندگی نکند، زندگی را سپری میکند.
بررسی علل فرسودگی تحصیلی دانشجویان
محمدرضا باقرپور [1]
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی علل فرسودگی تحصیلی دانشجویان [2] ، بهصورت کلی و بدون تحدید مقطع تحصیلی و همچنین رشته تحصیلی بوده و شامل همه دانشجویان میباشد. مقاله حاضر، ترکیبی از مقالهِ از نوع گردآوری و نوع مـروری است که طـی آن، علاوه بر اینـکه به گـردآوری و انعکاس دیـدگاههای مختـلف در خصوص علل فرسودگی تحصیلی دانشجویان اقدام شده، همچنین نتایج ارائه شده در نوشتارهای علمی درباره موضوع فرسودگی، جمعبندی و ارزیابی نیز شده است که از نظر روش اجرا، از نوع کتابخانـهای و به طریق فیشبرداری بوده است.
در بخش مقدمه، پیشینه تعدادی از پژوهشهای داخل ایران و خارج از کشور در خصوص فرسودگی تحصیلی دانشجویان، آورده شده است. در نهایت، با توجه به پیشینه تحقیق، چنین بهنظر میرسد که فرسودگی تحصیلی، یک حالت منفی خستگی فیزیکی، هیجانی و ذهنی میباشد که با حس عمیق شکست از تحصیل همراه است. فرسودگی تحصیلی در دانشجویان، بهصورت خستگی مزمن [3] ناشی از کار بیش اندازه در فعالیتهای درسی، نگرش بدبینانه و بیتفاوتی نسبت به فعالیتهای دانشگاهی و احساس عدم شایستگی یا شایستگی پایین و فقدان احساس موفقیت در تکالیف دیده میشود. یکی از جنبههای مهم فرسودگی تحصیلی، کاهش رضایت دانشجویان از زندگی است. علاوه بر این، فرسودگی تحصیلی، بهعنوان یک متغیر مرتبط با افت تحصیلی و ترک تحصیل، پدیدار شده است.
پس از بررسی مطالعات انجامشده مربوط و دقت نظر در پیشینه تحقیق، مشخص شد که عواملی، مثل: تعللورزی تحصیلی و درواقع، تأخیر در فعالیتهای تحصیلی که میتواند عمدی، اتفاقی و یا عادتی بوده باشد و همچنین، کمالگرایی دانشجویان که درواقع، مجموعهای از معیارهای بسیار بالا بـرای عملکرد است که با خودارزیابیهای منفی، انتقاد و سرزنش خود همراه میباشد و نیز استرس و ناامیدی نسبت به کار در آینده و بعد از تحصیل، میتواند باعث فرسودگی تحصیلی گردد. همچنین، مشخص شده است خودکارآمدی ضعیف و عدم عدالت آموزشی و کمبود منابع درسی نیز، باعث فرسودگی تحصیلی میشود.
مقدمه
همهساله، دانشجویان زیادی، با شوق و رغبت و امید به آینده، وارد مراکز آموزش عالی میشوند. علیرغم اینکه انتظار میرود این شوق و انگیزه، ادامه یابد تا به بهترین نحوی، به اعتلای فردی و جامعه کمک نماید، برخی از دانشجویان، دچار فرسودگی تحصیلی میشوند؛ در حالی که نظام آموزش عالی، باید شرایطی را فراهم نماید تا دانشجویان، با اشتیاق و علاقه، اطمینان و احساس کارآمدی، بتوانند به کسب یادگیری مداوم بپردازند و در آینده و بعد از فراغت از تحصیل، با شور و انگیزه و امید، به زندگی خویش ادامه دهند.
یکی از عوامل مهم کاهش انگیزش و افت عملکرد دانشجویان مراکز آموزش عالی که زمینهساز پیامدهایی منفی، چون: کاهش رشد و پیشرفت دانشجویان، افسردگی، کاهش سلامت روانی و … بوده و اخیراً مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته، فرسودگی تحصیلی میباشد.
یکی از چالشهای عمده تحصیلی، تحلیل رفتن و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان است که انگیزه و اشتیاق تحصیلی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بنابراین، مطالعه پیرامون فرسودگی تحصیلی و پیامدهای مرتبط با آن، از اهمیت خاصی برخوردار است.
اولين استفاده «فرسودگی» در رمان “يک مورد فرسوده” (گرين، 1961) رخ داد. طبق نظر يکی از کارشناسان نيويورک تايمز، اين رمان يک معمار خسته و جداشده را مد نظر قرار داده که از شهرت خود خسته شده و انگيزه خود را برای کار کردن از دست داده است. در ايـن رمـان، به علت آنکـه نشانگانـی، چون: ناتوانی در خنديـدن يا رنج بردن و نيز بیمعنا شدن هنر و لذت برای فرد معمار، سلامتهای جسماني او را به خطر نيانداخته بود، مفهوم لفظی فرسودگی در رمان به عنوان يک خطر شغلی (در حيطه کاری) درک نمیشد (ماسلاخ و ليتر، 1997).
اصطلاح فرسودگی، نخست در يک نمايشنامه آکادميک و توسط فريودنبرگر، اينگونه معرفی شد: “شکست خوردن، فرسوده شدن يا خسته شدن بهوسيله صرف انرژی، قدرت يا منابع زياد”.
مفهوم فرسودگی، با توسعه پرسشنامه فرسودگی ماسلاخ، عمومیتر شد. تحقيق روی فرسودگی، عمدتاً متمرکز بر افراد در گروههای حرفهای متنوعی، نظير: کارمندان خدمات انسانی، معلمان، پرستاران و روانشناسان بود. اگرچه چندين پژوهش فرسودگی در بين معاونان محلی دانشکده صورت گرفت، تحقيقات کمی در رابطه با فرسودگی در بين دانشجويان دانشکده بهطور کلی صورت گرفته است.
در اوايل، فرسودگی توجه علمی کمی را به خود جلب کرد؛ بهگونهای که “روانشناسی گذرا ” (ماسلاخ و همکاران، 2001)، “هوس زودگذر” (فاربر، 2000)، و ” زبان قلنبه سلنبه ” (شواب، 1983) انگاشته میشد.
طبق نظر پژوهشگران اوليه نظريه فرسودگی (فاربر، 1984؛ ماسلاخ، 1976؛ ماسلاخ و جکسون، 1981)، فرسودگی، بهخاطر کارهای پيشگام فريودنبرگر (1974)، روانپزشکی که سلامت کارکنانی را که حين تمايل نشان دادن به دادههای اعتيـادآور دلـسـرد مـیشـدنـد، مـورد آزمـايـش قـرار داد، بهتـدريج بهعنـوان پـديـدهای که ارزش تحقيـق را دارد، پديـدار شد(فاربر، 1991).
فرسودگی تحصیلی در دانشجویان، به معنی ایجاد احساس خستگی نسبت به انجام تکالیف درسی و مطالعه، داشتن نگرش بدبینانه نسبت به تحصیل و مطالعه درسی و احساس بیکفایتی تحصیلی است(داوید، 2010).
نیومن (1990) معتقد است که مطالعه فرسودگی تحصیلی در دانشجویان، موضوع بسیار مهمی است؛ زیرا کلید فهم عملکرد تحصیلی ضعیف دانشجویان، رابطه دانشجویان با دانشگاه و شوق و اشتیاق آنها نسبت به ادامه تحصیل است (نعامی، 1388) فرسودگی تحصیلی میتواند تجربه عدم مشارکت و کاهش انرژی لازم برای انجام فعالیتها شود (سالانوا و همکاران، 2010). فرسودگی تحصیلی، یکی از مسائل گریبانگیر سیستم آموزشی در همه مقاطع تحصیلی است و موجب هدررفتن نیروی انسانی و هزینههای صرفشده میشود. (آستین،1984)
فرسودگی را میتوان نوعی اختلال نامید که بهدلیل قـرارگرفتـن طولانـیمدت فرد در معرض استرسهای محیطی [4] در وی ایجـاد میشـود و نـشانـههـای آن در ابـعـاد جـسمــانـی، روانـی، هیـجـانـی و ذهـنـی بـروز میکنـد (شهبخش، 1390).
بر اساس تحقیقات و پژوهشهای انجامشده، میتوان گفت فرسودگی تحصیلی، در موقعیتهای آموزشی، با ویژگیهایی، مانند: خستگی ناشی از الزامات مربوط به مطالعه، رشد حس و نگرش بدبینانه و بدون حساسیت نسبت به مطالب درسی و نیز احساس بیکفایتی و پیشرفت تحصیلی، ضعیف در امور درسی و تحصیلی، مشخص میشود (ژانگ 2007، نعامی،1390). هیس معتقد است هنگامی که فرد در معرض فشار روانی طولانی و مداوم محیط قرار میگیرد، اگر قادر به تطبیق خود نباشد، دچار فرسودگی میشود (Hayes 2015).
فراگيران در محيطهای آموزشی در دستيابی به اهداف آموزشی خود، با چالشهای متعددی مواجه میشوند؛ وقتی چنين چالشهايی منفی در نظر گرفته شوند، اثر زيانباری بر روی انگیزش، عملکرد تحصیلی و بهزيستی روانشناختی فراگيران خواهد داشت. بهعبارتی ديگر، در حالی كه حضور در دانشگاه برای بسياری از دانشجويان، تجربههای خوشايندی به همراه دارد، برای برخی ديگر از دانشجويان، مطالب تحصيلی، مانند: آزمونها، مقالهها، ارائه مطالب و غيره، منجر به فرسودگی تحصيلی دانشجویان خواهد شد. بدیهی است که فرسودگی تحصیلی، تأثيرات منفی از لحاظ بهزيستی ذهنی، روانشناختی و جسمانی برای دانشجويان خواهد داشت.
فرسودگی تحصیلی، بهعنوان فقدان انرژی و نشاط تعریف میشود و شخصِ دچار فرسودگی تحصیلی، احساس کسالتانگیزی را نسبت به انجام رفتار تحصيلی و شغلی نشان میدهد. فرسودگی تحصيلی، حالتی است که در یک فرد در حال تحصیل، به وجود میآید و پیامدی از فشار شغلی دایم و مکرر است؛ بدینترتیب که شخص، در محیط تحصیل، به علت عوامل درونی و بیرونی، احساس فشار میکند و این فشار، دایمی و مکرر بوده و در نهایت، به احساس فرسودگی تبدیل میگردد. در این وضعیت، احساس کاهش انرژی [5] رخ میدهد (کورس و فلین، 1929).
نیومن، معتقد است فرسودگی تحصیلی در دانشجویان، بنا به دلایل مختلف، یکی از عرصههای مهم تحقیقات دانشگاه است. دلیل اول این است که فرسودگی تحصیلی، میتواند کلید مهم درک رفتارهای مختلف دانشجویان، مانند عملکرد تحصیلی در دوران تحصیل باشد. دلیل دوم این است که: فرسودگی تحصیلی، رابطه دانشجویان را با دانشکده و دانشگاه خود، تحت تأثیر قرار میدهد.
سوم اینکه: فرسودگی تحصیلی، میتواند شوق و اشتیاق دانشجویان را به ادامه تحصیل تحت تأثیر قرار دهد. بر اساس تحقیقات انجامشده، میتوان گفت: فرسودگی تحصیلی در موقعیتهای آموزشی، با ویژگیهایی، مانند: خستگی ناشی از الزامات مطالعه، بدبینی نسبت به مطالب درسی و احساس پیشرفت ضعیف در درس و تحصیل مشخص میشود.
بهطور کلی، فرسودگی را میتوان نوعی اختلال نامید که بهدلیل قرارگرفتن طولانیمدت فرد در معرض استرسهای محیطی در وی ایجاد میگــردد و نشانههــای آن در ابعاد جسمــی، هیجانــی و ذهنــی بروز میکند (Saatchi, 1995)
مفهوم فرسودگی، در اوایل دهه هفتاد برای اولینبار توسط فردنبرگر معرفی شد و ظهور و رشد آن، مرهون زحمات فریدنبرگر در نیویورک و ماسلش در کالیفرنیا است. فرسودگی در ابتدا در تعاملات حرفهای افراد، نظیر کارکنان خدمات اجتماعی، با تأکید بر روابط بین فردی میان متقاضی و عرضهکننده مورد توجه قرار گرفت.
(Maslach, Schaufeli, & Leiter, 2001; Freudenberger, 1974)
بر طبق نظر ماسلش و جکسون(1981) فرسودگی، نشانگانی مشتمل بر خستگی هیجانی، زوال شخصیت [6] و تمامیت فردی کاهش یافته میباشد. یک جنبه کلیـدی نشانگان فرسودگی، احساس فزاینـده خستگی هیـجانی میباشد. محققان همچنین علایم فرسودگی را در زمینههای غیرشغلی، نظیر ازدواج، ورزش و تحصیلات دانشگاهی مشاهده کردهاند.Pines & Nunes, 2003
فرسودگی تحصیلی در میان دانشجویان، اشاره به احساس خستگی بهخاطر تقاضاها و الزامات تحصیلی، داشتن یک حس بدبینانه و بدون علاقه به تکالیـف درسـی و احساس عدم شایـستگـی به عنوان یک دانشجـو دارد. (Zhang, Gan & Cham, 2007)
پینس، آرونسون و کفری به بررسی و مقایسه فرسودگی در بین پرستاران، مشاوران، مربیان و دانشجویان پرداختند و دریافتند که دانشجویان، در سطوح بالای مقیاس فرسودگی جای میگیرند. این بررسی نشان میدهد که دانشجویان، در طول دوران تحصیلی خود تا اندازهای فرسودگی را تجربه میکنند. عوامل متعددی میتوانند جـزو عـلـل ایـن نـوع فـرسـودگـی بـوده و راههـای متـعـددی نیـز بـرای مقابـلـه و درمـان ایـن نشـانـگـان وجـود دارد.(Pines, Aronson, & Kafry, 1981)
اکثر تحقیقات نشان دادهاند: فرسودگی تحصیلی، همان ساختار سهجزئی فرسودگی شغلی (خستگی هیجانی، بیعلاقگی و خودکارآمدی شخصی کاهشیافته) را دارد (مونتا، 2011). علایم فرسودگی، شامل: خستگی هیجانی، مسخ شخصیت و افت عملکرد شخصی است (واتسا و رابرتسونا، 2011). فرسودگی تحصیلی در میان دانشجویان دانشگاهی به احساس خستگی بهخاطر تقاضاهای درسی، داشتن یگ نگرش بدبینانه نسبت به دانشگاه و احساس بیکفایتی بهعنوان یک دانشجو اطلاق میگردد (شائوفلی، پینتو و بیکر، 2009).
افرادی که فرسودگی تحصیلی دارند، معمولاً علایمی، مانند: بیاشتیاقی نسبت به مطالب درسی، ناتوانی در ادامه حضور مستمر در کلاسهای درس، مشارکت نکردن در فعالیتهای کلاسی، احساس بیمعنایی در فعالیتهای درسی و احساس ناتوانی در فراگیری مطالب درسی را تجربه میکنند (سالملا – آرو و همکاران، 2008).
به گزارش ژانگ و همکاران(2007)، بین جنبههای ناسازگارانه کمالگرایی، با علایم فرسودگی تحصیلی، رابطه مثبت وجود دارد.
از سویی دیگر، بروس (2009) در پژوهش خود درباره شناسایی استرس و اجتناب از فرسودگی تحصیلی، نتیجه گرفت که عوامل متعددی، مانند: نارسایی حمایت اجتماعی، استرس بیش از اندازه و ویژگیهای شخصیتی افراد میتوانند باعث فرسودگی تحصیلی شوند. طبق یافتههای این پژوهش، دانشجویانی که استرس بیش از اندازه و به تبع آن، فرسودگی تحصیلی را تجربه میکنند، ممکن است علائم هشداردهنده جسمانی، عاطفی و ذهنی را از خود نشان دهند.
همچنین آکا و یامان (2010) در پژوهشی که در مورد تأثیر متغیر منبع درونی – بیرونی کنترل بر روی سطوح فرسودگی معلمان در کشور ترکیه انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که معلمان، معمولاً منبع درونی کنترل دارند و معلمانی که منبع درونی کنترل دارند، فرسودگی بیشتری را از لحاظ عاطفی و هیجانی نسبت به معلمانی که منبع بیرونی کنترل دارند، تجربه میکنند.
از سوی دیگر تاریس، ون بک و شائوفلی (2010) در پژوهشی که در مورد رابطه کمالگرایی [7] ناسازگارانه و سازگارانه با فرسودگی در 199 مدیر کشور هلند انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که بین کمالگرایی ناسازگارانه و فرسودگی، یک رابطه مثبت و بین کمالگرایی سازگارانه و فرسودگی، یک رابطه منفی وجود دارد؛ بهعبارتی دیگر، مدیرانی که کمالگرایی ناسازگارانـه بیشتـری داشتند، فرسودگـی بیشتری را تجربـه کردنـد و مدیـرانی که کمالگرایی سازگارانه بیشتری داشتند، فرسودگی کمتری را تجربه کردند.
از طرفی دیگر، هیمل (2011، به نقل از عزیزی، 1389) در پژوهشی که در مورد تأثیر حمایت همسالان بر روی عملکرد تحصیلی و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان انجام داد، به این نتیجه رسید که حمایت همسالان، در افزایش و بهبود عملکرد تحصیلی و کاهش فرسودگی تحصیلی، نقش تعیینکنندهای دارد؛ چون تأثیری عمیق بر رفتار روزمره دانشجو میگذارد. اگر دانشجویی، خستگی هیجانی جدی داشته باشد، از لحاظ عاطفی، خسته، تحریکپذیر و ناامید خواهد شد و فرسودگی تحصیلی بیشتری را نشان خواهد داد. یک دانشجو با خودکارآمدی پایین، به فرسودگی تحصیلی دچار میشود.
مونتا (2011) در تحقیقی که در مورد رابطه بین نیاز به پیشرفت و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان دوره کارشناسی انجام داد، به این نتیجه رسید که بین نیاز به پیشرفت و فرسودگی تحصیلی، یک رابطه منفی و معنیداری وجود دارد. او ادعا کرده است که استرس، هنگامی اتفاق میافتد که تقاضاهای درسی، از منابع فراگیران فراتر رود. اگر استرس فراگیران ادامه یابد، آنها تمایل خواهند داشت که فشار را بهصورت خستگی هیجانی، تجربه کنند. در حقیقت، افزایش خستگی هیجانی، مواجهه تدافعی را بهصورت بیعلاقگی افزایش خواهد داد. سرانجام، افزایش بیعلاقگی، خودارزیابی منفی را به صورت کارآمدی پایین، پرورش خواهد داد. یافتهها نشان دادند که ویژگیها، پیشایندها و نتایج فرسودگی تحصیلی، شبیه به فرسودگی شغلی هستند.
حافظی و همکاران (1386) در پژوهشی با عنوان: “رابطه علّی استرس چالش، استرس مانع پیشرفت، فرسودگی تحصیلی و انگیزش یادگیری با عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اهواز” تعداد 300 نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل در سال 86-85 را بهعنوان نمونه انتخاب کردند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش، شامل پرسشنامه استرس لیپن (2004)، پرسشنامه جهتگیری انگیزشی و پرسشنامه فرسودگی تحصیلی ماسلاچ بودند. نتایج نشان دادکه استرس چالش با فرسودگی37/0و انگیزش یادگیری 41/0 رابطه مثبت دارد. استرس مانع پیشرفت، با فرسودگی رابطه مثبت 33/0 و با انگیزش یادگیری، رابطه منفی 52/0دارد.
نتايج حاصل از پژوهش زاهد بابلان، پوربهرام و رحمانی جوانمرد (1393) نشان میدهد کمالگرايی، جهتگزينی هدف تسلط و عملکرد تحصيلی، پيشبين معنیدار فرسودگی تحصيلی است.
براساس يافتههای مطالعه شریفی فرد و همکاران (1392) درصد قابل توجهی از دانشجويان، دچار فرسودگی تحصيلی هستند. در این پژوهش، معدل، نقش محافظتی در مقابل فرسودگی تحصيلی داشت و تحصيل در رشته هوشبری و سکونت در منزل شخصی، از ريسک فاکتورهای فرسودگی تحصيلی بود. معدل نمرات، با کليه خرده مقياسهای فرسودگی تحصيلی ارتباط معناداری داشت؛ لذا برنامهريزی جهت کاهش فرسودگی تحصيلی میتواند سبب ارتقای عملکرد تحصيلی در دانشجويان گردد.
نتايج پژوهش معرفت و همکاران(1390) نشاندهنده رابطه منفی و معنادار بين هوش هيجانی و مؤلفههای فرسودگی تحصيلی است. همچنين در این پژوهش از بين مؤلفههای هوشهيجانی، خودشكوفايی، روابط بين فردی، مسألهگشايی، تحمل استرس [8] ، كنترل تكانه و خوشبينی، بيشترين نقش را در پيشبينی فرسودگی تحصيلی دارند. به نظر محققان این مقاله، توجه به جنبهها و فاكتورهای هوش هيجانی میتواند به كاهش فرسودگی تحصيلی دانشجويان كارشناسی تربيت بدنی كمك كند.
نتایج پژوهش دهقانیزاده، غفاری و بهروزی (1391) نشان داد: بین كمالگرایی و روانرنجور خویی با فرسودگی تحصیلی، رابطه مثبت معنیدار و بین گشودگی به تجربه وجدانی بودن و موافقت با فرسودگی تحصیلی، رابطه منفی معنیداری وجود دارد. همچنین، كمالگرایی و روانرنجوری، بهترین پیشبینی را برای فرسودگی تحصیلی نشان میدهد.
نتايج ضريب همبستگي پيرسون پژوهش عظیمی، پیری، و زوار (1392) نشان داد: بين ابعاد فرسودگی تحصيلی و عملکرد تحصيلی، رابطه منفی و بين يادگيري خودنظم داده و عملکرد تحصيلی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در تحليل رگرسيون و تحليل مسير، مشاهده شد که نسبت به يادگيری خود نظم داده، فرسودگی تحصيلی بيشترين واريانس عملکرد تحصيلی را پيشبينی میکند.
ترابی (1393) بین حمایت اجتماعی و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه پیام نور ابرکوه، رابطه معناداری را گزارش کرده است.
نتایج رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر پژوهش حبیبی کلیبر (1393) نشان داد که کمکخواهی تحصیلی و ادراکات محیطی کلاس بهصورت مستقیم، میتواند فرسودگی تحصیلی را پیشبینی کند و یا روی آن تأثیر بگذارد و در این میان، متغیر میانجی اهداف پیشرت اجتماعی نمیتواند نقش واسطه در پیشبینی فرسودگی تحصیلی از روی ادراکات محیطی مدرسه و کمکخواهی تحصیلی داشته باشد.
سرانچه (1393) به بررسی رابطه علّی ویژگیهای شخصیت با فرسودگی تحصیلی با میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی و تنیدگی تحصیلی ادراکشده در دانشجویان دختر و پسر کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز پرداخت. بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش قابل قبولی با دادهها برخوردار بود و تمام مسیرها از لحاظ آماری معنیدار بودند. همچنین، تمام مسیرهای غیرمستقیم برونگرایی، وظیفهشناسی، باز بودن نسبت به تجربه و روان رنجوری خویی از طریق خودکارآمدی تحصیلی و تنیدگی تحصیلی ادراک شده، روی فرسودگی تحصیلی معنیدار بودند.
نتایج پژوهش اسلامی(1390) نشان داد که روابط منفی معناداری بین هوش معنوی و سلامت روانی – جسمانی با فرسودگی تحصیلی وجود دارد. همچنین یافتههای جانبی نشان داد که بین معدل دانشجویان و فرسودگی تحصیلی، رابطه منفی معناداری وجود دارد.
تحلیل دادههای پژوهش قلیزاده(1391) نشان داد که بین خودپنداره تحصیلی، سبک های تفکر قانونی، قضایی و سلسه مراتبی، با پیشرفت تحصیلی [10] رابطه مثبت معنادار و بین سبک تفکر محافظه کار با پیشرفت تحصیلی، رابطه منفی معنادار وجود دارد. بر اساس نتایـج رگرسیـون چندمتغیری، سبک تفکـر سلسلـه مراتبـی، قویترین پیشبینی کننده پیشرفت تحصیلی بالا و سبک تفکر محافظه کار، قویترین پیشبینی کننده پیشرفت تحصیلی پایین بود. همچنین بر اساس نتایج رگرسیون، سبکهای تفکر بیرونی، جزئی و سلسله مراتبی، قویترین پیشبینهای فرسودگی تحصیلی پایین و سبک تفکر محافظهکار، قویترین پیشبین فرسودگی تحصیلی بالا بود.
یافتههای تحقیق اسمعیلی دیزج (1392) نشان داد: برنامه امیددرمانی، باعث کاهش میزان فرسودگی تحصیلی بهطور کلی و مؤلفههای خستگی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی در دانشجویان شده است.
نتایج پژوهش راک خواه (1391) نشان داد: رابطه معناداری بین حمایت اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی با ابعاد فرسودگی تحصیلی وجود دارد.
نتایج پژوهش انصاریان (1392) نشان داد: بین رابطه کیفیت زندگی و فرسودگی تحصیلی، رابطه معکوس و معناداری وجود داشته و رابطه خستگی هیجانی با سلامت روان، رابطه معکوس و معناداری وجود داشت و رابطه بدبینی با سلامت محیط، رابطه معکوس و معنادار وجود داشت.
نتایج پژوهش یزدان پناه(1391) نشان میدهد که کمالگرایی دیگرمدار، بر خستگی و بیعلاقگی و ناکارآمدی تحصیلی، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دارد. کمالگرایی جامعهمدار، بر خستگی و بیعلاقگی و ناکارآمدی تحصیلی، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دارد. نگرش معنوی [11] بر بیعلاقگی، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دارد و نتیجه تحقیق، بیانگر این است که ابعاد کمالگرایی، با میانجیگری نگرش معنوی، حیطههای فرسودگی تحصیلی را تبیین میکند.
طرح بحث
فرسودگی تحصیلی، موضوعی جدّی در دوران تحصیلی فراگیران محسوب میگردد؛ در اين میان، دانشجويان به عنوان قشر فرهیخته جامعه و عهدهداران مسؤولیتهای آينده جامعه، بیشتر از تأثیرات منفی فرسودگی تحصیلی چون اختلال در بهزيستی ذهنی، روانشناختی و جسمانی متأثر میگردند. فرسودگی تحصیلی، عاملی مهم در فهم رفتارهای تحصیلی دانشجويان، چون عملکرد تحصیلی دانشجويان تلقی شده، رابطه دانشجويان را با محل تحصیلی خود تحت تأثیر قرار داده و اشتیاق دانشجويان را به ادامة تحصیل، تحت تأثیر قرار میدهد.
اين موضوع که در دهههای اخیر، موضوع پژوهش بسیاری از محققان تربیتی قرار گرفته است، از عوامل شناختی، هیجانی و شخصیتی متعددی سرچشمه میگیرد. در اين میان، کمالگرايی به عنوان يک عامل شخصیتی و هدفگزينی يا مقاصد فرد از ادامه تحصیل، به مثابه يک عامل شناختی، نقش مهمّی در گرفتارشدن فراگیران در چرخه فرسودگی ايفا میکند.
کمالگرايی، بهعنوان يک ساز و کار شخصیّتی، با مشخصههای بارز آن، چون: داشتن اهداف بلندپروازانه، جاهطلبانه و غیرقابل وصول و چالش افراطی برای رسیدن به اين اهداف، چالش برای بینقص بودن و تعیین معیارهای افراطی در عملکرد، با گرايش به ارزيابی انتقادی رفتار، قادر است به يک ويژگی ناسالم و نوروتیک، مبدّل گشته، به ناسازگاریها و انواع مشکلات روانی، منجر شود؛ چنین فردی، با اعتقاد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی با ترس از اينکه مطابق انتظارات خود و ديگران يا جامعه، زندگی نکند، زندگی را سپری میکند.
کمالگرايی جامعهمدار، علاوه بر ويژگیهای يادشده، با مشخصه متحمل شدن بارِ انتظارات ديگران از فرد و چالش در جهت کسب تأیید ديگران و برآورده نمودن توقعات آنها به عنوان معیارهايی تحمیل شدة بیرونی، آسیبرسانتر از ديگر ابعاد کمالگرايی چون کمالگرايی خودمدار يا ديگرمدار میباشد. موضوعی که در صورت استمرار و تعمیم به حوزههای مختلف زندگی، میتواند به احساس شکست، اضطراب، خشم، درماندگی، ناامیدی و افسردگی منجر شود.
دانشجويانِ با کمالگرايی جامعهمدار، از ارزيابـی منفی توسط ديگـران، در هـراس بوده و از عـدم تأيیـد آنان میپرهیزند و در نتیجه، اهمیّت زيادی به توجه ديگران میدهند؛ اين دسته از دانشجويان، نسبت به استانداردهای اجتماعیِ ايدهآل و پذيرش ديگران در ترديدند.
در مورد رابطه بین منابع و فرسودگی تحصیلی، لازم به ذکر است که کمبود یا عدم منابع برای انجام وظایف دانشگاهی، میتواند تا شکل دادن به زمینه فرسودگی منجر شود؛ به عبارت دیگر، دانشجویان تحت فشار برای انجام وظایف مختلف، نیاز به امکانات و منابع کافی دارند.
بسیاری از دانشجویانی که دسترسی به منابع کافی را نداشته باشند، سطوح بالاتری از استرس را تجربه میکنند و توانایی و انگیزه خود را برای انجام فعالیتهای آموزشی، از دست میدهند.
در میان منابع مورد نیاز حیاتی، کتابخانه و کامپیوتر و امثال آن، باید مورد توجه بیشتر رؤسای آموزشی قرار بگیرد که در غیر این صورت، مقدار بالاتری از استرس تجربه خواهد شد. این استرس مزمن، میتواند در فرسودگی، تأثیرگذار باشد (Halbesleben و باکلی، 2004) بنابراین، ترکیبی از خواسته بالای علمی و منابع کم، میتواند به فرسودگی تحصیلی بالاتر منجر شود (باکر و همکاران 2003).
محققانی مانند چرنیس(1992) و هالستن(1993) به نقل از یانگ(2004) رابطه بین خودكارآمدی و فرسودگی را در تحقيقات خود نشان دادند؛ آنها بيان كردند افرادی كه حس تسلط (خودكارآمدي) ندارند، به سادگی فرسوده میشوند و معمولاً ظرفيت محدودی برای انطباق دارند. با توجه به اينكه بندورا در نظريه خودكارآمدی خود(1977) بيان كرد كه خودكارآمدی، بر انتخابهای افراد، اهداف، واكنـشهای هيجانی، تلاش، سازگـاری و استقامت، اثر میگذارد و خودكارآمدی بالاتر برابر است با فرسودگی كمتر.
علاوه بر رابطه بين فرسودگی تحصيلی و خودكارآمدی، كمالگرايی هم با خودكارآمدی رابطه دارد. كمالگرايی، به منزله تمايل پايدار فرد به وضع معيارهای كامل و دست نيافتنی و تلاش برای تحقق آنهاست كه با خود انتقادگری از عملكرد شخصی همراه است (فراست،1990)فراست اینطور ادامه میدهد كه كمالگرايی میتواند به افرادی كه برای دستيابی به موفقيت سخت میكوشند، كمك كند اما به افرادی كه هرگز از عملكرد خود راضی نمیشوند و خود انتقادگر هستند، صدمه میزند.
طبق یافتهای پژوهشی، عدالت آموزشی هم یکی دیگر از مواردی هست که با فرسودگی تحصیلی در ارتباط است؛ به طور کلی، عدالت آموزشی، به معنای فراهم آوردن برابری فرصتهای آموزشی برای دانشجویان است که اغلب به برابری در برخوردهای استاد با دانشجویان بهویژه در کلاسهایی که تنوع و تفاوت زیادی بین دانشجویان وجود دارد، مربوط میشود. مقوله عدالت آموزشی [12] ، از جمله متغیرهایی است که مورد بررسی قرار گرفته است و وجود عدالت آموزشی در میان دانشجویان، میتواند با فرسودگی تحصیلی آنان ارتباط داشته باشد.
Salmela-Alo و همکاران بر این باورند که تشویق دانشجویان از سوی استاد و ارتباطات عادلانه بین استاد و دانشجو، میتواند منجر به کاهش فرسودگی دانشجویان گردد. Eldridge معتقد است که وجود عدالت آموزشی، تحصیلی نه تنها میتواند در سرنوشت علمی دانشجویان تأثیر داشته باشد، بلکه افزایش آن میتواند به سلامت روحی دانشجویان آسیب رساند و آنان را با ناکامیهای مختلفی در دوران تحصیل و یا پس از آن در زندگی شخصی و حرفهای مواجه کند.
در حالی که با بهبود شرایط تحصیلی از جمله ایجاد عدالت آموزشی، میتوان از فرسودگی تحصیلی دانشجویان جلوگیری به عمل آورد و زمینه رشد مهارت و بالندگی در عرصههای مختلف علمی و عملی آنان را فراهم نمود. بنابراین، ضروری است که این موضوع مورد توجه قرار گیرد و بر روی آن تحقیقات فراوانی انجام شود تا ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر آن، راههای مقابله با فرسودگی تحصیلی دانشجویان نیز مد نظر قرار گیرد؛ مقولهای که میتواند بستر و مسیر تحقق اهداف نظامهای آموزشی و دانشگاهی را به خوبی فراهم آورد.
نتیجهگیری
طبق یافتههای پژوهشی، شناسایی نشانههایی از مطالعه فرسودگی شغلی، علایم مطالعه فرسودگی شغلی در میان تکتک دانشجویان متفاوت است اما برخی از شایعترین علایم هشداردهنده از مطالعه فرسودگی تحصیلی عبارتند از:
- خستگی فکری.
- کاهش در عملکرد تحصیلی.
- از دست دادن انگیزه.
- ناتوانی در تمرکز.
- خستگی بلند مدت.
- کاهش سیستم ایمنی بدن.
برخورد با مطالعه فرسودگی شغلی
یکی از متغیرهای مهم اثرگذار بر فرسودگی تحصیلی، کمالگرایی است؛ تحقیقات اخیر درباره کمالگرایی، به این سازه همانند یک سازه چندبعدی مینگرد که شامل کمالگرایی سازگارانه و کمالگرایی ناسازگارانه میباشد. تفاوت کلیدی کمالگرایی سازگارانه و ناسازگارانه این است که در کمالگرایی ناسازگارانه، با وجود شواهدی که حاکی از غیراقعی بودن معیارها هستند، گرایشهای کمالگرایانه همچنان ادامه مییابند. همچنین تفاوت آنها در این است که کمالگرایان سازگار، برای رسیدن به این معیارها، تلاش لازم را میکنند ولی عزت نفس [13] خود را از دست نمیدهند (لاول و لیمک، 2009).
بهطور کلی، کمالگرایی سازگارانه، به بهزیستی روانشناختی و عملکرد تحصیلی و شغلی مناسب مرتبط است ولی کمال گرایی ناسازگارانه، با پریشانی، عزت نفس پایین و نشانههای بیماری ذهنی مرتبط است(کلی، 2010).
يكي ديگر از متغيرهای اثرگذار بر فرسودگی تحصيلی، حمايت اجتماعی میباشد؛ منظور از حمایت اجتماعی، قابليت و كيفيت ارتباط با ديگران است كه منابعی را در مواقع مورد نياز فراهم میكنند. حمايت اجتماعی، يك كمك دوجانبه است كه سبب ايجاد خودپنداره مثبت، خويشتنپذيری، احساس عشق و حرمت نفس میشود و در همه اين موارد، به فرد فرصت خودشكوفايی و رشد را میدهد.
يكی ديگر از متغيرهای تأثيرگذار بر فرسودگی تحصيلي، استرس ادراك شده است؛ استرس ادراك شده، عبارت است از واكنش بدن به تغييری كه مستلزم سازگاری يا پاسخ جسمی، ذهنی يا هيجانی میباشد. استرس میتواند به وسيله هر عامل يا محرك تنشزا ايجاد شود؛ حتی سر و كار داشتن با يك بيمار(مارو، 2011) فرسودگی، هنگامی اتفاق میافتد كه يك فرد برای يك دوره زمانی طولانی، استرس را تجربه كند(بروس،2009).
طبق نتایج پژوهشها در خصوص فرسودگی تحصیلی دانشجویان، استرس با فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معنیدار دارد. (همتیراد و سپاهمنصور) در پژوهشی که در مورد رابطه بین استرس و حمایت اجتماعی در دانشجویان انجام دادهاند، به این نتیجه رسیدهاند که حمایت اجتماعی، در کاهش میزان استرس دانشجویان مؤثر است. علاوه بر این، بین کمالگرایی ناسازگارانه با عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنیدار وجود دارد.
نتایج پژوهشی دیگر در دانشجویان رشته پزشکی نشان میدهد که حمایت اجتماعی، یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر عملکرد تحصیلی است. همچنین، بین کمالگرایی مثبت و فرسودگی شغلی، یک رابطه منفی و معنیدار وجود دارد ولی بین کمالگرایی منفی و فرسودگی شغلی، رابطه معنیداری وجود ندارد. در پژوهشی دیگر در مورد ارتباط فرسودگی تحصیلی با عملکرد تحصیلی در دانشجویان دختر، این نتیجه حاصل شده است که بین فرسودگی تحصیلی و زیرمقیاسهای آن با عملکرد تحصیلی، رابطه معنیداری وجود دارد.
در پژوهشی که در مورد رابطه فرسودگی تحصیلی با عملکرد تحصیلی در دانشجویان انجام شده، این نتیجه بهدست آمده است که بین ابعاد فرسودگی تحصیلی و عملکرد تحصیلی، رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. در یک پژوهش در مورد رابطه کمالگرایی با فرسودگی تحصیلی در دانشجویان این نتیجه حاصل شده است که کمالگرایی مثبت، بهطور منفی و معنیدار و کمالگرایی منفی بهطور مثبت و معنیدار پیشبین فرسودگی تحصیلی است.
شواهد و پژوهشهای انجام شده در داخل و خارج از ایران، حکایت از این مطلب دارد که افرادی که فرسودگی تحصیلی دارند، معمولا علایمی مانند بیاشتیافی نسبت به مطالب درسی، ناتوانی در ادامه حضور مستمر در کلاسهای درس، مشارکت نکردن در فعالیتهای کلاسی، احساس بیمعنایی در فعالیتهای درسی و احساس ناتوانی در فراگیری مطالب درسی را تجربه میکنند(ابرقویی،1983).
به نظر میآید فرسودگی تحصیلی، با فشارهای روانی ارتباط داشته باشد. فشارهای روانی وقتی رخ میدهد که عدم تعادل بین مطالبات و خواستههای محیطی، با توانایی فرد برای پاسخ دادن به آنها وجود داشته باشد. هرچه مطالبات و خواستههای محیطی افزایش یابد و توانایی فرد برای پاسخ دادن به آنها کاهش یابد، فشار روانی ایجاد میشود که باعث تجربه منفی در فرد و فرسودگی تحصیلی میگردد؛ درواقع فرسودگی تحصیلی در اثر فشار مداوم روانی پدید میآید(فاربر،1983).
به نظر میرسد که تعادل بین پذیرش دانشجو و بازار کار، یک عامل ضروری برای افزایش امید به کار و انگیزه تحصیلی و میتواند پیشرفت تحصیلی را افزایش میدهد و کاهش فرسودگی تحصیلی در دانشجویان است.
استرس در زندگی روز به روز در یک دانشجو مشترک و مورد انتظار است. با این حال، اگر استرس قابل کنترل باشد و تداخل با عملکرد تحصیلی نداشته باشد و در تعادل دانشگاه و زندگی باشد، دانشجو ممکن است از یک بیماری جدیتر به نام فرسودگی تحصیلی در امام باشد. فرسودگی تحصیلی، خستگی عاطفی، بدبینی آموزشی و احساس بیکفایتی [14] را به همراه دارد. فرسودگی علمی یک موضوع مهم در آموزش عالی است و میتواند رابطه بین دانشجویان و استادان را نیز تحت تأثیر قرار داده و باعث افزایش نرخ ترک تحصیل گردد.
دانشجویانی با فرسودگی تحصیلی ممکن است علایمی مانند غیبت بیش از حد، عدم علاقه به فعالیتهای علمی و یک حس بیمعنایی به سمت تکالیف آموزشی را داشته باشند و همچنین علایم هیجانی منفی و شدیدی، مانند: ناامیدی، درماندگی، و افسردگی را از خود نشان دهند.
بسیاری از دانشجویان، علایم فرسودگی را در پایان ترم یا نزدیک به اتمام پایان نامه خود، نشان میدهند؛ چرا که نگران کار و شغل بعد از اتمام تحصیلات هستند.
گرين، واکی و تيلور (1991 ) نتيجهگيری میکنند که خستگی و بدبينی [15] تشکيلدهنده “هسته فرسودگی” هستند. به علاوه، شائوفلي، مارت آنز، مارکوس پينتو، سالانوا و بيکر (2002) نشان دادهاند که کارآمدی حرفهای بيشتر به مفهوم متضاد با فرسودگی، يعنی مفهوم مثبت مشغوليت کاری تعلق دارد به همراه “توان (انرژي)، فداکاری و جذب “. به علاوه به نظر میرسد که کارآمدی حرفهای به صورت موازی و همزمان با خستگی و بدبينی، ايجاد میشود (ليتر، 1992؛ تاريس، لی بلانک، شائوفلی و اسچريورس، 2005).
چنانکه اشاره شد، در محیطهای آموزشی، به ویژه دانشگاهها، وجود شرایط ناعادلانه و عدم رعایت عدالت آموزشی نیز میتواند در روحیه و عملکرد تحصیلی دانشجویان مؤثر باشد و باعث فرسودگی تحصیلی گردد.
بر اساس نتایج به دست آمده، بهبود عدالت آموزشی میتواند با کاهش میزان فرسودگی دانشجویان رابطه داشته باشد؛ بنابراین مسؤولان دانشگاهها باید به ایجاد فرصتهای برابر آموزشی توجه داشته باشند.
از یافتههای به دست آمده از پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که ضرورت ایجاد فرصتهای عادلانه آموزشی از سوی دانشگاهها به ویژه استادان باید مورد توجه قرار گیرد.
بر اساس یافتههای تحقیقی، دانشجویان دارای خودکارآمدی بالاتر، آسیبپذیری کمتری در برابر فرسودگی تحصیلی دارند؛ بنابراین تقویت این متغیر در بین دانشجویان پرستاری و پیراپزشکی که معمولاً سطح بالایی از فرسودگی تحصیلی را دارند، سبب بهبود عملکرد تحصیلی آنها خواهد شد (مجله دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه، شماره هشتم، 1393)
از مجموع آنچه گفته شد، نتیجهگیری میشود که تصويرنمودن اهداف نامعقول و ترسیم چشماندازهای خارج از کنترل و دسترس برای يادگیری دانشجويان که آيندهسازان و عهدهداران مسؤولیتهای اجتماعی میباشند، منجر به افت انرژیهای جوانی، کاهش انگیزش تحصیلی و ترسیم اهدافی خارج از توان آنها گرديده، فرسايش تحصیلی آنها را فراهم مینمايد؛ لذا باید والدين در درجه نخست و معلمان در وهله بعد و سیاستگذاران در وهلة آخر به نیازهای يادگیری و شوق درونی فراگیران برای يادگیری توجه نموده، جهت بالا بردن انگیزش يادگیری فراگیران، تلاش بیشتری نمايند. تلاش برای بالابردن شايستگی که از اهداف تسلط محسوب میشود، تأثیرات مثبتی بر فعالیتها و پیامدهای يادگیری، نظیر: پیشرفت تحصیلی و عملکرد تحصیلی فراگیران خواهد گذاشت. ترسیم اهداف گرايشی عملکرد، منجر به مقايسة اجتماعی بین فراگیران شده و بازدههای يادگیری آنها را افزايش میدهد؛ مشروط بر اینکه آنها را در چرخه رقابت ناسالم درگیر نکرده و آنها را اهداف اصیل يادگیری دور نسازد.
پیشنهادها:
مشکل فرسودگی تحصیلی، خواستار آن است که دانشجو، دارای هویت خودقوی باشد و در سلامت روحی، به موضوع استرس و هویت خودقوی بهعنوان حس فرد درونی، یکپارچه و پایدار و در عین حال پویا و انعطافپذیر توجه نماید؛ واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی را بپذیرد و در عین حال که با استقلال است، طوری عمل کند که نه خودشیفتگی داشته باشد و نه در حالت یک قالب خارج از واقعیت باشد. این حس درونی منسجم و اعتماد به نفس در فرد برای مقابله با فشارهای دانشگاه و جلوگیری از فرسودگی تحصیلی مؤثر است (A. Antonovsky)
در مطالعه Woodberry به نظر میرسد: ابزار شایعترین مورد استفاده توسط دانشجویان تحصیلات برای مقابله با استرس، عبارتند از: روابط متقابل اعضای خانواده و یا گوش دادن به پخش موسیقی است. قابل توجه است که 90 درصد از دانشجویان متأهل نشان دادهاند که همسرداری و همراه بودن با همسر در رهایی از استرس مفید بوده است. آنها همچنین نشان دادند که سرگرمی و یا رسانهها (73٪)، بازدید از یک مکان (69٪) و ورزش (61٪) به عنوان رهایی از استرس مفید بودهاند.
در همین راستا، پیشنهاد میگردد: مدیران آموزشی در برنامهریزیهای آموزشی خویش، به فرسودگی تحصیلی در دانشجویان و افزایش علاقه و اشتیاق آنان به تحصیل و راهکارهای آن توجه نمایند.
هر چند، توجه به نقش مؤثر عوامل خارجی در فرسودگی تحصیلی (بهعنوان مثال کیفیت تجربه یادگیری)، مدیران و رؤسای پیشنهاددهنده برای آمادهسازی تجهیزات و منابع، مانند: کتابخانه مجهز و به روز شده و سایتهای کامپیوتر لازم است اما انعطافپذیری و ایجاد یک آب و هوای دوستانه توسط معلمان و اساتید، در کلاس دو تقاضاهای دیگر است که میتواند استفاده شود. در نهایت، باید در نظر گرفت که این دانشجویان سازندگان آینده خواند بود.
از تحقیقات به عملآمده در عرصه فرسودگی تحصیلی، چنین مستفاد میشود که ارتباط خودکارآمدی نیز، در فرایند یادگیری دانشجویان مؤثر است.
بر اساس نتایج، بهبود عدالت آموزشی را میتوان با نرخ پایینتر از فرسودگی تحصیلی دانشجو در ارتباط دانست.
هدفهای درازمدت و انگیزهبخش، لازمه تداوم هر تلاش اولیه و معنادار ماندن آن در مقابل دشواریها و سختیها است. روانشناسی نیز این ضرورت را تشخیص داده است؛ چنانکه از مهمترین مسایل روانشناسی کمال در بررسی شخصیت انسان، مسأله انگیزش [16] است: شخصیتهای سالم به جلو مینگرند و انگیزهشان، هدفها و برنامههای درازمدت است؛ اینها هدفجو هستند و اساس زندگیشان کاری است که باید به انجام برسانند و همین است که شخصیتشان را تداوم میبخشد و یکپارچه میسازد. این انگیزش انسجامبخش که لازمه رشد شخصیت است، جهت داشتن نامیده شده است. جهت داشتـن، همه جنبـههـای زندگـی انسان را به سوی هدفها هدایت میکند و به او دلیلی عقلانی برای تلاش و زیستن میدهد.
ما به این کشش دایمی هدفهای پرمعنا نیاز داریم و بدون این اهداف، احتمالاً گرفتار مشکلات شخصیتی خواهیم شد. داشتن شخصیتی سالم، یکپارچه و منسجم بدون داشتن آرزو و جهتی به سوی آینده ناممکن است. (خوشدل، ۱۳۸۷). لذا پیشنهاد میشود امور آموزشی دانشگاهها با یک برنامهریزی منسجم، به موضوع سالمسازی شخصیت دانشجویان برای رسیدن به هدفهای درازمدت و انگیزهبخش نیز اهمیت بدهند.
پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت دانشجویان و سیر آنها از فرسودگی تحصیلی بهطرف پیشرفت تحصیلی در زیر، آورده میشوند:
- تشویق دانشجویان به تفکر برای یافتن هدفی والا برای زندگی خود که به مسیر آینده زندگیشان جهت میدهد و تلاش آنان را معنادار میکند.
- عدم اصرار بر ادامه رشتهای که دانشجویان به آن علاقه ندارند. بر اساس تجربه، معمولاً دانشجویانی که به رشته خود علاقه ندارند، انگیزه کافی برای غلبه بر این دشواریها را نداشته و ممکن است با افت نمرات و سیر نزولی و فرسودگی تحصیلی مواجه شوند. در مورد دانشجویانی که به رشته خود علاقه نداشته باشند و در ترمهای اول هم علاقهای به آن پیدا نکرده باشند، موفقیت در آن رشته و رضایتمندی از کار آینده در آن رشته تا حدودی، نامحتمل شمرده شده و توصیه نمیگردد. نبایستی ظاهر رشتهها برای ما معیار قرار گیرد؛ واقعیت آن است که بسیاری از این ظواهر، کاذب است و هر کس را بهر کاری ساختهاند.
- عدم فشار برای کسب نمره یا مدرک، بلکه تشویق به خود علم و معرفت.
- تأیید تواناییهای دانشجو، چرا که دانشگاه همه تواناییهای او را مورد توجه قرار نمیدهد. برقرار نگاه داشتن عزت نفس او و تأمین پشتگرمی و دلگرمی. شجاع کردن او برای مقابله با مشکلات از راه تلاش و کسب مهارتهای تحصیلی.
- تشویق دانشجویان به استفاده از مشاوره تحصیلی یا شرکت در دورههای مهارت تحصیلی.
- ارتقای فضای انسانی دانشکدهها به خصوص برای دانشجویان سال اول. به عنوان مثال از طریق آگاهسازی اساتید به نقش خود در این زمینه.
- آگاهسازی دانشجویان از روال آموزشی دشواری که در سالهای تحصیل به خصوص سال اول با آن مواجه خواهند شد و این که باید برای کسب چه مهارتهایی آمادگی داشته باشند. این آگاهسازی میتواند از طریق حضور مرکز مشاوره در جلسات معارفه، توزیع بروشورها و کارگاههای مختص دانشجویان سال اول انجام پذیرد.
- برگزاری دورههای ارتقای مهارتهای تحصیلی برای دانشجویان سال اول و در صورت امکان، گنجاندن سرفصلهای مربوط در دروس اجباری آشنایی با رشته یا مهارتهای زندگی که در سال اول برای دانشجویان ارایه میگردد.
- برگزاری دورههای افزایش مهارتهای تحصیلی برای دانشجویان مشروطی در هماهنگی با آموزش دانشگاه.
- بررسی منظم نمرات دانشجویان در همکاری با اداره آموزش و دعوت از دانشجویانی که سیر نزولی در نمرات آنها تشخیص داده میشود.
- همکاری نزدیک با خانواده دانشجویان، درک علل افت تحصیلی و آگاهسازی آنان از نوع نیازهای فرزندان و راه حلهای مناسب برای رسیدگی به آنان.
- برگزاری دورههای آشنایی با رشته، توسط اساتید با محبت و پرحوصله.
- ایجاد فرصتهای فعالیت علمی گروهی برای دانشجویان سال اول، مانند: اردوهای کشف نیازهای صنعت، بازدیدهای علمی و مسابقات علمی.
- ایجاد فرصتهایی در خارج از کلاس برای اتصال اساتید و دانشجویان، به خصوص در فضایی معنوی، مانند جلسات گفت و گو، افطاری، اردوهای زیارتی و…
- اجتناب از پیچیدگی نامعقول در امتحانات و مجال دادن به خلاقیتها در قالب پروژههای صنعتی و کار گروهی.
- همکاری و هماهنگی با مرکز مشاوره به منظور حمایت از دانشجویانی که دچار چالشهای سال اول هستند.
- برای مقابله با فرسودگی تحصیلی، اذعان و اظهار نیاز خود و تعامل با افراد دیگر مثلاً در شبکههای اجتماعی که به کاهش استرس و جلوگیری از فرسودگی تحصیلی کمک میکند.
رفتار توأم با احترام و مهربانی به دانشجویان، نشان میدهد شخص با جایگاه ارزشمند و مؤثر در محیط دانشکده به شمار میروند. در نقطه مقابل، برخوردهای سرد و بیاعتنا، (همچون ردکردن با اشاره دست) بهخصوص وقتی علیرغم ناراحتی مخاطب ادامه مییابد، نشانه آن است که کرامت انسانی او، مورد توجه قرار نمیگیرد. به عبارت سادهتر مشاهدات ما نشان میدهد وقتی افراد به وظایف اداری خود در سطحی عاری از توجهات انسانی و عاطفی، به صورت مکانیکی عمل میکنند، نیروهای محرکه دانشجو با دانشگاه همسو نشده و دانشجو بین خود و مسؤولان، احساس فاصله میکند. این در حالی است که در اکثریتِ قریب به اتفاق دانشجویان ورودی جدید، اشتیاق به همبستگی با مسؤولان دانشگاه و کمک به رشد علمی دانشگاه بسیار زیاد است. طبیعی است که تکرار این برخوردها و مواجهه با سردی و بیمهری (مثلاً از سوی استادان یا از سوی مسؤولان دفتر دانشکده) میتواند احساس تعلق به محیط را در او کمرنگ نماید و احیاناً او را نسبت به محیط دانشگاه بیتفاوت سازد. دانشجو احساس میکند حضور او در این محیط موقت تلقی میشود و گویا از نظر مسؤولان اداری، یکی از هزاران نفری است که باید کار اداری آنان را انجام داد تا فارغالتحصیل شوند و از این محل بروند.
منابع:
رحمتی زهرا مطالعه فرسودگی تحصیلی در دانشآموزان با سطح بالا و پایین خودکارآمدی . Procedia – علوم رفتاری و اجتماعی
2015؛ 171: 49-55.
چرخابی M، Abarghuei MA، حیاتی ارتباط فرسودگی شغلی علمی با خودکارآمدی و کیفیت تجربه در میان دانشجویان ایرانی
یادگیری . SpringerPlus 2013؛ 2: 677.
فالون. سوختن: چهگونه به رسمیت شناختن، جلوگیری یا بهبود . [اینترنت]. ژوئن 2009. دسترسی 2015 اکتبر 31.
Sonmez GY، کاپری B، Lisesi SP. اثرات استرس برنامه بر روی سطوح فرسودگی شغلی از دانش آموزان دبیرستانی مقابله. بینالمللی موضوعات داغ جدید در آموزش و اثرات آن 2013؛ 4: 148-64.
A. Antonovsky، بهداشت، استرس و مقابله (سان فرانسیسکو: Jossey باس، 1979) ص 109.
مجله دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه، دوره دوازدهم، شماره هشتم، پیدرپی 61، آبان 1393، ص 799-792
گیتی خوشدل، ترجمه از: دوآن شولتس ، روانشناسی کمال (الگوهای شخصیت سالم)، نشر پیکان، ۱۳۸۷.
Mosher LD. Critical Reflection, Educational Justice, and Teacher Formation in a Rural Setting. Doctoral dissertation. University
of Redlands. 2010
Salmela-Alo K, Kiuru N, Pietikainen M, et al. Does school matter? The role of school context in adolescents’ school-related
burnout. European Psychologist 2008; 13(1): 12-23.
1- کارشناس ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش، دانشگاه پیام نور، واحد خوی – ایران (نویسنده مسؤول)
E-mail:hannaneh7@yahoo.com
[2] – Students’ Academic Burnout.
[3] – Chronic Fatigue.
[4] – Environmental stress.
[5]– Loss of energy.
[6] – Depersonalization.
[7] – Perfectionism.
[8] – Stress Tolerance.
[9] – Improve educational equity.
[10] – Academic Achievement.
[11] – Spiritual Attitude.
[12] – Educational justice.
[13] – Self-esteem.
[14] – Feelings of inadequacy.
[15] – Pessimism.
[16] – Motivation.