شکایت
- داستانک
اعتماد
دستمو گرفت ببوسه، کشیدم. چند روز بعدش، معرفی کردم بره کارخونه کارشو شروع بکنه. مدیرعامل بهم گفت: تضمین میکنین شما…
بیشتر بخوانید » - داستانک
خیانت دوست، همان friENDای که آخِرش، به END ختم شد!
از استان همجوار، از ثبتنام دانشگاه برمیگشتم؛ توی ترمینال اتوبوس، بلیط تاکسی گرفتم؛ نوبت یه مرد سالمندی بود؛ یکی از…
بیشتر بخوانید »