مجرد
- داستانک

راهاندازی رستوران، با پول شبههناک تکدّیگری
چند روز دیگه، ما موندیم؛ حسابی گشتیم و هر روز هم، کباب خوردیم؛ خیلی خوش گذشت. بعد جمعاً ده روز،…
بیشتر بخوانید »

چند روز دیگه، ما موندیم؛ حسابی گشتیم و هر روز هم، کباب خوردیم؛ خیلی خوش گذشت. بعد جمعاً ده روز،…
بیشتر بخوانید »