یاداشت روز

یادداشت بیست و نهم مدیر مسؤول

خلاصه نوشته
  • کسی که درد و دغدغه فرهنگی، اجتماعی و ... دارد و خوب می‌تواند ببیند و درک کند، احتمالاً می‌تواند یک هنرمند و نویسنده شود.

بسم الله الرحمن الرحیم. با شماره 29 نشریه یادآوری، دوباره و برای بیست و نهمین‌بار، به جمع شما خوبان آمده‌ایم. با احتساب صفحات این شماره، تا به اکنون و در طول دو سال و سه ماه و بیست روز گذشته، جمعاً 648 صفحه، تنظیم و منتشر شده که به‌طور نسبی، سهم هر شماره از نشریه یادآوری، بیش از 22 صفحه می‌شود.

تا اینجای کار، هم خودمان و هم با بررسی و مشاهده بازخوردها، بسیاری از خوانندگان نیز، راضی هستند در کل از نشریه و با این شیوه نوشتاری و با این حجم و کیفیت که امیدواریم بهتر از این هم بشود در آتیه، با حمایت‌هایی که انتظار می‌رود از سوی معاونت مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به‌دلیل نمره بالای ارزیابی کیفی نشریه بشود و ما بتوانیم از خود نشریه، برای خود نشریه خرج کنیم و بیش از این، دیگر از جیبمان، خرج نکنیم.

14 تیرماه، همین‌روزی که پشت سر گذاشتیم، روز اهل قلم را داشتیم؛ نویسنده وقتی می‌نویسد، نباید نگرانی داشته باشد و دستش بلرزد. سلام و درود و عرض تبریک خالصانه بر همه نویسندگانی که برای بهتر شدن وضعیت موجود، چه در روی کاغذ و چه در پلتفرم‌های مختلف، قلم می‌زنند.

به پيشنهاد انجمن قلم ايران و با تصويب شورای عالی انقلاب فرهنگی، چهاردهم تيرماه، در تقويم رسمی جمهوری اسلامی ايران، به‌عنوان روز قلم، به ثبت رسيده است. اين روز، بر همه نویسندگان متعهد، متخصص و دلسوز، فارغ از هرگونه ملیت و مذهبی، درصورتی که قلم را در راه انسانیت، به کار می‌بندند، مبارک باشد.

نویسندگی، یک بستر است تا اهل قلم، حرف‌هایشان را منتقل کنند و البته، یک مسیر طولانی را باید پیمود تا نویسنده حقیقی که نوشته‌هایش منجر به یک هدف والای انسانی و مقدسی می‌گردد، خودش را به ظهور برساند. نویسندگی در ایران، شغل نیست و نباید هم یک شغل محسوب شود؛ شغل، بیشتر با صنعت همراه است تا هنر؛ در بحث هنر، آفرینش هنرمند، از سر نیاز مادی نیست اما در صنعت، صنعتگر، از سر نیاز، دست به صنع و ساختن می‌زند؛ نویسندگی، یک هنر است و نباید آن را، تا حد یک شغل و سفارش، پایین آورد و به‌خاطر آن، پولی را در نظر گرفت؛ نه اینکه نویسنده، نیازی به پول ندارد؛ چراکه باید به‌لحاظ مالی، تأمین شود؛ بحث، روی عدم اطلاق واژه شغل، به نویسندگی است.

نویسندگی در ایران، باید حرفه‌ای شود؛ کاری که تا حالا نشده؛ نویسنده در ایران، کارش فقط نوشتن نیست؛ نویسنده، شغلی دارد و کاری برای خودش و هر وقت، فرصتی شد یا دلش خواست، می‌نشیند و می‌نویسد؛ قبلاً هم، این‌طور بوده و هیچ نویسنده‌ای، شغلش، فقط نوشتن نبوده؛ هم‌اکنون در ایران، بین نویسندگان، شاید ده نفر هم پیدا نشوند که فقط از راه نوشتن، بتوانند امر ارمعاش کنند؛ پس عملاً، نویسندگی، شغل نیست؛ آن نویسندگی‌ای شاید شغل محسوب می‌شود که نوشتن از نوع دفترخانه‌‌ای یا همان نوشتن در جلوی محاکم قضایی باشد.

متأسفانه، از نویسنده‌ها، خوب و درخور شأن آنها حمایت نشده؛ اینکه مثلاً، برای نویسنده‌ای، جایی در قطعه هنرمندان، برای دفنش در نظر بگیرند یا به هنگام چاپ کتابش، وامی با درصد پایین یا چند بند کاغذ ارزان‌قیمت تعاونی یارانه‌دار بدهند یا بعد یا اندکی قبل از مرگش و بیشتر و معمولاً هم بعد از فوتش، یک مراسمی از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا بخش فرهنگی شهرداری‌ها یا نهادهای فرهنگی دیگر، برایش برگزار کنند یا از کتابش رونمایی کنند و یک کارت هنر یا کارت اهل قلمی هم برایش صادر کنند، در جای خود، خوب است و شاید لازم؛ اما کافی نبوده و حمایت و ارزشگذاری جدی نیست؛ نویسنده باید از هر لحاظ، به‌ویژه، از لحاظ مالی، تأمین ‌شده باشد تا بتواند بدون دغدغه بنویسد.

نویسنده وقتی می‌نویسد، نباید نگرانی داشته باشد و دستش بلرزد.

نویسنده‌ها هم مثل بیشتر هنرمندان سایر رشته‌ها، معمولاً بعد از رحلتشان، شناخته و به آثارشان پرداخته می‌شود و اگر تجلیل و بزرگداشتی هم قرار هست بشود، بعد از مرگشان هست. می‌بینی برای یک‌کله‌پاچه‌فروشی، یک فلشی می‌کشند و به سر خیابان یا کوچه نصب می‌کنند؛ همه ما، دیده‌ایم؛ در شهرهای مختلف هم، دیده‌ایم؛ برای یک سیرابی‌فروشی و نان سنگکی هم همین‌طور؛ برای گرمابه عمومی و سنتی هم همین‌طور؛ اما چنانچه بخواهی به منزل یک نویسنده و اهل قلمِ حتی مشهوری که چندین عنوان هم کتاب دارد، بروی، یک فلشی، یک علامتی نیست که بخواهی به منزل یا دفتر کارش بروی و دیداری بکنی یا بخواهی سؤالی ازش بپرسی.

در مورد اکتسابی بودن یا اکتسابی نبودن نویسندگی، باید گفت: نمی‌شود گفت نویسندگی، وراثتی است؛ اینکه بگوییم چیزی، روی ژن‌های کروموزوم‌های آدمی هست که باعث نویسندگی او می‌شود، حرف درستی نیست. اینکه نویسندگی را می‌شود در کلاس‌های آموزشی یاد گرفت یا نه، باید گفت: اینها همه تأثیرگذارند اما کسی که درد و دغدغه فرهنگی، اجتماعی و … دارد و خوب می‌تواند ببیند و درک کند، احتمالاً می‌تواند یک هنرمند و نویسنده شود. خوب شنیدن و زیاد خواندن، خیلی مهم است؛ کسی که می‌خواهد نویسندگی کند و حتی خود نویسندگان قوی، باید آثار و کتب سایر نویسندگان را بخوانند و از طرفی دیگر، به دستور زبان جامعه‌ای که در آنجا، زندگی می‌کنند و می‌خواهند برای آنها بنویسند، آشنایی نسبتاً کاملی داشته باشند.

نویسنده، باید به فرهنگ جایی که در آنجا زندگی می‌کند و برای آنها می‌خواهد بنویسد نیز، آشنا بوده باشد. در فرصتی که برایم پیش آمد، در دنباله اولین کار یونیکم همان طولانی‌ترین متن فارسی بدون نقطه که بیشتر دوستان در جریانش هستند، دومین اثر را نیز در زبان فارسی با موضوع و ویژگی وارونه‌نویسی و وارونه‌خوانه، آماده و نهایی کردم و متن کامل آن را در این شماره در صفحات 4 و 5 ، برای علاقه‌مندان و پژوهشگران قرار داده‌ایم؛ در سایت یادآوری آنلاین نیز، متن کامل آن قرار داده شده است تا آن‌دسته از عزیزانی که در فضاهای مجازی و اینترنتی، بیشتر راحت هستند، آنها هم بتوانند مطالعه کنند. مدیریت روزنامه مهد آزادی نیز به‌صورت سلسله‌وار و در سه قسمت مجزا در شماره‌های 64 ، 65 و 66 ، متن مربوط را درج کرده است.

فردا، سالروز واقعه غدیرخم را داریم؛ یا علی، برکه‌ای کوچک، با نام تو، دریای بزرگی شد تا همه‌جا را بپوشاند و همه تاریخ را درنوردد. غصه‌ها، به‌سر آمد؛ دیگر، هیچ بیابانی تشنه نخواهد بود؛ خاک خشکیده و زخم‌خورده دهر، باغ شقایق‌ها خواهد شد؛ انگار، می‌شود بهشت را، از هم‌اینک نیز احساس کرد.

در پیش رویمان، سالروز انتصاب کاملاً حساب‌شده انسان بزرگی را شاهد خواهیم بود؛ روزی که گنجینه اسرار، حیدر کرار، کاتب وحی، حافظ قرآن، فاتح خیبر، نفس پیامبر، ناز و ساز فاطمه، همدم نخلستان نزدیک مدینه، جاذب و دافع، سوره فتح المبین، شهید محراب، معلم اخلاق، قرآن ناطق، حافظ علم لدنی، مخزن علوم، صدیق اکبر، جامع اضداد، پرچمدار جنگ خیبر و شمشیرزن بیست و شش غزوه، از سوی پروردگار متعال، منصوب می‌شوند.

یا علی، برکه‌ای کوچک، با نام تو، دریایی شد که همه‌جا را پوشاند و همه تاریخ را درنوردید؛ شخصیت تو، به‌قول آن فیلسوف فرانسوی، مانند دریای پهناوری است که تمام جهان هستی را دربرگرفته و این دریا، فقط با یک قطره اشک کودک یتیمی، طوفانی می‌شود. عجیب است؛ زمین و زمان هم، سرنوشت شگفت‌انگیزی دارند؛ برخی از سرزمین‌ها و زمان‌ها، به‌خاطر وجود بعضی از اتفاقات در متنشان، در طول تاریخ، به‌خوبی و به نیکی از آنان یاد می‌شود و همیشه جاویدان می‌مانند؛ غدیرخم نیز از چنین موهبتی برخوردار بوده که به نام مبارک حضرت امام علی علیه السلام، در تاریخ بماند. غدیرخم، ناحیه‌ای است در میان مکه و مدینه که به‌خاطر وجود برکه‌ای در این محل که در آن، آب باران جمع می‌شده، به این نام، نامیده شده است.

غدیر، برکه‌ای است که شاید صدها دریا، در حسرت موقعیت او مانده‌اند؛ غدیرخم، چهارراهی است که مردم، در آنجا از یکدیگر جدا شدند. در این نقطه بزرگ تاریخی بود که خواست الهی، بر این قرار گرفت که در همین‌روز و در همین‌نقطه، مسلمانان، آخرین پیام صریح و روشن را بشنوند و از همدیگر، جدا شوند؛ آنهم با این پیام روشن که سندیت آن، مورد اتفاق نظر بیشتر علما می‌باشد. یادآوری را در پلتفرم‌های مختلف می‌توانید ببینید و دنبال کنید.

در شماره سی‌ام یادآوری هم، با ما همراه باشید. به‌درود

گرد آورنده
Comparative Education
منبع
یادآوری
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

KUBET