نامه سرگشاده به شهردار تبریز
- سامـاندهـی سگها، لازم است اما ساماندهی، معنایش حذف و معـدومسـازی نیست؛ ما همه، بر این موضوع واقفیـم که وجود سگها به این شکل و تردد در شهر، برای بسیاری از شهرونـدان، میتواند ناراحتکننده و مشکـلساز باشد. بسیـاری از ماها، زبالـهها را به جای اينكـه دفع بكنيم، به صورت آزادانه، در طبيعت رها میكنيم و يا خيلـی از مراكز پرورش دام و طيـور، مثل: مرغـداریها و دامـداریها، لاشهها و یا امعاء و احشای حيوانات را به جای اينكه دفع بكنند و يا در مكانهايی كه هيچ حيوانی به آن دسترسی نداشته باشند بريزند، آنها را در مناطق و فضاهای باز، مثل خارج شهر، رها میكنند که باعث دسترسی آسان و سریع سگها به غذا و تولید مثل آنها میگردد.
جناب آقای عباس رنجبر، شهردار محترم تبریز
سلامعلیکم؛
احتراماً، چنانکه استحضار دارید، در سالهای اخیر، به دلایل متعددی، از جمله: حاشیهنشینی، مهاجرتها و توسعه شهرنشینی و سایر عوامل دخیل و به تبع آن، تولید بیشتر زباله و عدم مدیریت اصولی زبالهها، شاهد تولیدمثل و ازدیاد آسان سگها در شهرستانها و بهویژه در مراکز استانها بودهایم و کلانشهر تبریز نیز، از این شرایط، مستثنی و بیبهره! نبـوده است. به دنبـال ازدیاد نسل سگهای بیصاحب، شهـرداران نواحـی مختلف در شهرها، بـرای کـاهش جمعیت سگها، ناگـزیر و متأسفـانـه، اولیـن، سـادهتـرین و کـمهزینهتریـن راه را انتخاب و آن را به صـورت پنـهان و یا علنـی و به شیوههای مختلف و از طریق برخی عوامل پیدا و پنهان، عملیاتـی کـردهاند که گزارشهـای متعدد مردمـی و تأییـد ناپدید شدن سگها در برخی مناطق و مستندات صوتـی و تصویـری تهیهشده و موجود از نحـوه معدومسازی به روش تزریق سم و اسید و یا به شیوههای دیگر، ازجمله تیراندازیها در برخی مناطق شهـرهای مختلف به سمت سگها و حذف فیزیکی آنها در سالهای اخیر که معمولاً یک پای شهرداریها هم در میان است، صدای طیف گسترهای از حامیان حیوانات را درآورده که مصداقهای عینی و مستند تصویـری زیادی در این خصوص، موجـود میباشد که قابل ارائه بوده و در بـرخی رسانـهها و پایگـاههای خبـری نیز، تعدادی منعکس شده است.
بیشتر شهرداریها، معمولاً و هیچوقت، زیر بار موضوعی به نام سگكشی نمیروند و ادعاهایشان هم، این است كه سگهای مریض را از سگهای سالم جدا میكنند و بعد از جداسازی است که به زندگی آنها خاتمه میدهند؛ درحالی كه معیار مشخصی هم بـرای تشخیص این مریـض بـودن سگها ندارنـد و اسمی كه بـرای این كـار گذاشتهانـد، مـرگ باتـرحـم! است و وقتـی هم دستشان رو میشود، یا بهکلی انکار میکنند یا اینکه همه تقصیرها را به گردن پیمانکاران خاطی! میاندازند؛ درحالی که پیمانکاران، طبق قراردادهای منعقده، از شهرداران و زیرمجموعههای آنها، دستـور میگیرنـد و خودسرانـه نمیتواننـد دست به سگکشـی بـزنند؛ ضمن اینکـه جمـعآوری و معدومسازی سگهای رهاشده، برای عدهای، درآمدزایی هم دارد و اين در آمدزايی، بستری برای انجام برخـی تخلفات وسوسهانگيز، ایجاد میکند که به دام انداختن سگ در خارج از محدوده خدمات شهری، پرورش و تكثير و تولهکشی سگها برای فروش به طرح و انتقال سگ از ساير مكانها، از جمله تخلفاتی است كه احتمال دارد در اين طرح رخ بدهد؛ ضمن اینکه شهرداریها، در کشتار سگها، معمولاً هم از شهروندان هزینه میکنند و رفاه، آسایش و امنیت بهداشتـی آنها را مطرح و به رخ میکشند.
ایـنجانب که سالها، موضوعات تأثیرگذار از این قبیل را در جامعه و در رفتارهای مردم، بهویژه در نوجوانان و جوانان، رصد و بررسی میکنم و اثرات آن را هم در فضاهای واقعی و هم در فضاهای مجازی لمس میکنم، شاهد هستم که این راهحلهای گذرا و مقطعیِ بدون پشتوانه علمی، هزینههای سنگینی را به جامعه تحمیل کرده است؛ از طرفی دیگر، به این موضوع هم، کاملاً واقفم که کشتن سگها به هر شکلی، بهخصوص با اسید و سم، بسیار ارزانتر از صرف هزینه بـرای غـذا، دارو، واکسیناسیـون و عقیـمسـازی آنهاست؛ اما به نظـر اینجانب و به زعم بیشتـر صاحبنظـران حوزههای علوم اجتماعی و روانشناسی، صدمات اجتماعی و فرهنگی چنین رفتارهایی که به جامعه تحمیل میگردد و در بلندمدت هم، اثرات خود را میگذارد، به مراتب، بیشتر و سنگیـنتر است و چهبسا و درنهایت، حیـواندوستـان را ناخواسته، با سیستـم موجود، زاویهدار هم میکنـد؛ کما اینکه مشابه آن را بارها و به صورت تجمع و تنشهای جـدی بین مـردم و مسؤولان و در خود تبریز و در جلوی ساختمان مرکزی شهرداری و در شهرهـای دیگر، به خصوص در روبهروی شهــرداری تهـران، شاهـد بودیـم که هزینههایـی را به کشـور و جامعـه تحمیـل کرد که حکایت جـدی از بیبرنامگـی مدیریت شهـری برای سامانـدهـی سگهای بیپناه دارد.
فقدان دانش علمی کافی در مورد مدیریت حیوانات شهری، چه در بین مسؤولان، بهویژه در میان شهرداران که در مدیریت پسماندها، معمولاً ضعیف عمـل میکنند و چه در بین حیـواندوستـان و طرفـداران حقوق حیوانات که به جـای تمرکـز بـر موضـوع عقیمسـازی، فقط به غذارسانـی و اظهار عطوفت فکـر میکنند، مشکلات و آسیبهایـی را دربردارد.
به زعم اکثریت صاحبنظران و حامیان حیوانات، راه حل اساسی در ساماندهی سگها، معدومسازی سگها نیست که توسط برخی از شهرداران و در گوشـهوکنـار این کشور اتفـاق میافتد و خبرهایش هم میرسد و موجب آشفتگی حیـواندوستـان میشود که اگر چنین میبود، اکنون باید موضوع سگهای رهاشده و بیصاحب، تا به امروز، حل یا اندکی تعدیـل میشد؛ درحالی که بازخـورد و وضعیت فعلی، کاملاً عکس آن را نشان میدهد؛ ضمن اینکه در این میان، بعضاً شاهد تولید حیوان جدید خطرناکی نیز که حاصل ترکیب سگ و گرگ بوده، شدهایم که در برخی از مناطق، وجودشان، مشکلات و خطراتی را، به دنبال داشته است.
معدومسازی سگها به روشهای مختلف؛ مانند: ضربه به جمجمه و کوبیدن سر آنها به دیوار و یا حلقآویز شدن، خفـه کردن با گازهـای مسمـوم، تزریق سم و … که باعث کشته شدن آنها میشود، در هر زمان و در هر مکانی که باشد، معمولاً از چشم حیواندوستان، پوشیده نمیماند و حیواندوستان و رابطان آنها در سطح شهر، متوجـه آن و خبر آن میشونـد که موجب جریحـهدار شدن احساسات عمومـی و چهبسا مورد سوءاستفـاده رسانههای معاند و ارائه تصویری غلط از رفتار ایرانیان نیز میگردد.
حامیـان حیـوانات، معمولاً فیلمبـرداری و عکسبـرداری میکننـد تا پیگیـر موضـوع شونـد و ایـن عکسبـرداریها و مستنـدسـازیهای بیغرض، بعضاً و به جهت صرفاً اطلاعرسانـی و استمداد از مسؤولان، در فضـای مجـازی، منتشـر میشود که چنین به ذهن متبـادر میگـردد که حیواندوستان، قصد مشکلسازی یا اغتشاش دارند که پای پلیس فتا هم در اینجا، به میان کشیده میشود؛ در حالی که خواسته حیواندوستان، نه سیاسی بلکه اجتماعی و فرهنگی و کاملاً واضح و شفاف است و تنها هدفشان، پیگیـری و متوجـهسـازی مسؤولان است.
به نظـر میرسد در کنـار همه راهکارهایـی که بـرخی از آنها در ذیـل آورده خواهند شـد، راه حل اصولی و اساسی، عقیمسازی و اسکان دائمی سگها در یک پناهگاه دارای مجوز میباشد که يك پيشنهاد و راهکار اصولی علمی و بينالمللی است كه امروزه در كشورهای پيشرفته جهان نیز، در حال اجراء است که آن هم نیاز به حمایت جدی مسؤولان و تخصیص اعتبار مالی کافی و حمایت از سوی شهروندان دارد که در شهر تبریز نیز چنین پناهگاهی از تقریباً 12 سال پیش، وجود دارد. رها کردن سگهای رهاشده در سطح شهر پس از انگلزدایی و واکسینه کردن در برخی کانونهای مختلف و مشخص شهری، یکی دیگر از راههای پیشنهادی است. متخصصان این حوزه، معتقدند برای عقیمسازی، باید تمامی سگها، عقیم شوند و چنانچه منابع مالی محدود، مانع از انجام این کار شود، باید مادهها عقیم شوند و در غیر این صورت، باید حداقل، 70درصد سگها عقیم شوند وگرنه از آنجایی که سگها، در 6 تا 8ماهگی، بالغ میشوند و فعالیت ازدیاد نسل را هم معمولاً تا 8 الی 10سالگی، حفظ میکنند و در هر بار نیز سه، چهار توله و یا بیشتر زایمان میکنند، عقیمسازی نیز عملاً تأثیر چندانی، نخواهد داشت.
چنانکه استحضار دارید و آمارها و وضعیت موجود، نشـان میدهـد، در چندساله اخیـر، کشتـار سگها، هیچگونه پیامد مثبتـی، در پی نداشته و علاوه بر آن، هزینههایی را نیز به دنبال داشته است که ترویج غیرمستقیم خشونت در کلام و رفتار نیز، یکی از پیامدهای جبرانناپذیر آن بوده که به نوعی، ترویج و اشاعه خشونت اجتماعی محسوب میشود.
مسؤولان محترم، ساعتهای زیادی را صرف نشستها و گفتوگوها در جلسات میکنند و سنـد پیشگیـری از خشونتهـای رفتـاری و کلامی، نوشتـه و ابلاغ میشود؛ جشنواره و همایشهایی، در این راستا، برگزار میشود؛ در جهت افزایش نشاط اجتماعی که یکی از مقدمههای مهـم و اساسی، در ممانعت و کشیـده نشـدن نـوجوانـان و جوانـان به سمت و سـوی اعتیـاد به مـواد مخـدر و استعمـال الکـل میباشد، کارهـای زیادی انجام میگیـرد که توسط دستگاههای دولتی و با همکـاری سازمانهای مردمنهاد، اجـراء و همافزایـی میگردد؛ درحالی که از آن طرف، اقدام خشونتآمیز معدومسازی سگها و بعضاً دفن سگهای نیمهجان و انتشار اخبار آن، چه در رسانههای رسمی و چه در فضاهای مختلف مجازی، مجدداً باعث ایجاد خشونت و عصبیت در بین مردم و بهویژه حیواندوستان میگردد و درواقع، همه رشتـهها، دوباره پنبه میگردد.
اگـر امروز میبینیـم پروندههای قضایی حاصل از خشونتهای اجتماعی، برخوردها، زدوخوردها و نزاعهای خیابانی در استان، سیر صعودی به خود گرفته، در کنار سایر عوامل متعدد، این افزایشها، بیارتباط با دیدن صحنههای خشونتآمیز آزار و کشتار و معدومسازی بیرحمانه سگها و آزار و اذیت سایر حیوانات، چه با مشاهده حضوری و چه با مشاهده غیرمستقیم و در فضای مجازی نیست. چنانکه اشاره شد، تنها راه کنترل جمعیت سگها، در کنار سایر عوامل و راهکارها، جمعآوری و کم کردن آنها از سطح شهر و عقیمسازی آنها به روشهای اصولی است تا با این روش، هم حقوق شهروندان، رعایت و در نظر گرفته شود و هم اینکه به کشتار سگها، خاتمه داده شود و برای این کار، لازم است تا سگهای مسألهدار، پس از جمعآوری، توسط دامپزشکان، درمان شوند. سگهایی که واکسیناسیون و انگلتراپی میشوند، باید دارای یک نشان و آویز و پلاکی بر گردن یا گوش بوده باشند تا یک شهروند، در مواجهه با آن، احساس نگرانـی نکند. بـرای عقیـمسازی سگها، بدیهی است که بایـد برنـامهریـزی کـرد؛ عقیـمسازی، به کنتـرل رشـد جمعیتـی آنها کمک میکنـد؛ چرا که زمانـی که رشد جمعیت سگهـا کنتـرل شود، تعداد آنها، به صورت مدیریتشـدهای، کمتر میشود. از طرفی دیگر، باید الزام شود و دستور صادر شود تا افرادی که دارای سگهای خانگی هستند یا باغبانان و کسانی که به ساختمانسازی مشغولند و برای محافظت از ساختمان، موقتاً! سگ یا سگهایی را به کار گرفتهاند، مسؤولیت نگهداری سگهای خودشان را تا آخر کار، بپذیرند و باید که مرتباً به ایـن موضوع، بازرسـی و رسیـدگی مستمر شود؛ چرا که ما میبینیم مثلاً بیشتـر باغبـانها، در زمان میـوه، سگهایی را نگهداری میکنند و به عنوان نگهبان، استفاده میکنند اما بعد از سپری شدن زمان باغ و باغداری و چیدن میوه، رهایشان میکنند که اینها هم ناگزیر و در جستجوی غذا، وارد شهری که انبوهی از زباله را در خود دارد، میشوند یا در جادهها ولو میشود و در زیر چـرخ ماندن، سرنوشت نهایـی و شـوم بیشتر آنهاست؛ لذا باید رهاسـازی هر حیوان خانگـی، مثل سگ، جرم تلقـی شده و با آن، برخورد گردد.
از دیگر مواردی که بر تعداد سگها میافزاید، وجود همین کارگاههای ساختمانی بزرگ در کلانشهرها یا حاشیه شهرهاست؛ توضیح اینکه: مدیران پروژه این کارگاهها، برای نگهبانی و محافظت از مجموعه و از مصالح ساختمانی و مواردی از این قبیل، تعدادی سگ نگهداری میکنند که این سگها، پس از احساس امنیت و ایجاد قلمرو برای خود، جفتگیری میکنند و با توجه به اینکه پروژههای ساختمانی، معمولاً طولانی هم میشوند، همین تعداد اندک سگ، چند برابر میشوند که درنهایت و بعد از اتمام کار ساختمانی، در جادهها یا در هرجایی که صاحب ساختمان یا کارگاهها اراده کردند، رها میشوند که شهرداریها و سایر مبادی قانونی، میتوانند بر این موضوع، نظارت کنند و صاحبان سگها را مقید به عقیمسازی نمایند. ضمن انجام همه این کارها، با عنایت به اینکه واردات و تولهکشی از سگها، در کنار تولید و عرضه سایر انواع حیوانات، تبدیل به یک صنعت پردرآمد شده، باید جلوی آن نیز گرفته شود. اگر امروز میبینیم سگها در شهرها زیاد شدهاند، درواقع حاصل بیبرنامگی و روشهای غلط برخی از ماهاست یا به عبارتی دیگر، نتیجه بیتدبیری است.
باید با هوشیاری و برنامهریزی دقیق، از تولهکشی توسط حیوانفروشان که کم هم نیستند و همچنین توسط برخی از دامپزشکان، جلوگیری گردد و با افرادی که نسبت به ازدیاد سگها به جهت فروش که در تبریز هم در محلهایی، مثل: گجیل و … بازار عرضه و سفارش داغ آن را شاهـد هستیم، به صورت ریشهای برخورد گردد.
سامـاندهـی سگها، لازم است اما ساماندهی، معنایش حذف و معـدومسـازی نیست؛ ما همه، بر این موضوع واقفیـم که وجود سگها به این شکل و تردد در شهر، برای بسیاری از شهرونـدان، میتواند ناراحتکننده و مشکـلساز باشد. بسیـاری از ماها، زبالـهها را به جای اينكـه دفع بكنيم، به صورت آزادانه، در طبيعت رها میكنيم و يا خيلـی از مراكز پرورش دام و طيـور، مثل: مرغـداریها و دامـداریها، لاشهها و یا امعاء و احشای حيوانات را به جای اينكه دفع بكنند و يا در مكانهايی كه هيچ حيوانی به آن دسترسی نداشته باشند بريزند، آنها را در مناطق و فضاهای باز، مثل خارج شهر، رها میكنند که باعث دسترسی آسان و سریع سگها به غذا و تولید مثل آنها میگردد.
اگر سگها، جمعآوری و عقيـمسـازی شوند و با پلاك و نشانهگذاریها، در محـل رهاسازی شونـد، بعد از مدتـی که زاد و ولـد هم نمیكنند، درنهايت میمیرند و نسل سگهای شهری، به این شکل، ازدیاد پيدا نمیكند. یکی از پایههای اولیه کنترل جمعیت حیوانات اهلی آزاد و بـیسرپرست، مدیریت صحیـح پسمانـد است که این نوع مدیریت، متأسفانه در ایران، به صورت درست، انجام نمیگیرد و همین موضوع هم منجر به افزایش کلنیهای حیواناتی، از قبیل: موش و سگ و گربه در شهرهـا میشود. حیـواندوستان، به اصل معـدومسـازی سگها معترض هستند و به زعـم آنها، فرقـی بین معدومسازی بیرحمانه با سم و اسید و … با کشتار با عطوفت! با بیهوشی و … نیست. با عنایت به اهمیت موضـوع حقوق حیوانات، بهویژه حیوانات بدون سرپرست و وجود خلاء قانونی در این زمینه و با عنایت به انتظارات افکار عمومی از یک طرف و توجه و پایبندی جامعه اسلامی ما به آموزههای دینی و اصول اخلاقی و حس حیواندوستی و نیز بخشنامه وزارت کشور در رابطه با کنترل حیوانات بیسرپرست که کشتار حیوانات سالم را بر اساس مفاد این بخشنامه، فاقد وجاهت قانونی میداند و همچنین اگر شهرداری تبریز، در مقاطعی، جمعآوری حیوانات بیسرپرست را به شرکتهای خصوصی و پیمانکاران واگذار کرده و میکند و آن شرکت، در نقض صریح بخشنامه، سگها را آنهم به صورت غیر اصولی و خشن، جمعآوری و به طرز فجیع، غیراخلاقـی، غیرشـرعی و غیرقانونـی معـدوم میکند، به عنوان یک شهروند، استدعا دارم در صورت صلاحدید، دستور فرمایید در اولین فرصت و سریعاً قرارداد با این پیمانکاران، لغو و طبق ماده 9 همان بخشنامه، این امور، به تشکلهای مردمی و زیست – محیطی، واگذار گردد.
براساس بند ۱۵ ماده ۵۵ قانون شهرداریها، از ابتدای بهمنماه سال ۱۳۹۲، روش زندهگیری سگهای ولگرد [رهاشده]، جایگزین روش اتلاف با اسلحه شده بود و در این راستا، با استفاده از ظرفیت بخش مردمی و سمنها، برای عملیات زندهگیری، بهره گرفته شده تا حیوانات شهری را بدون هرگونه خشونتی، مدیریت کنند. در این روش، زندهگیری سگهای رهاشده انجام میشده که پس از آن، سگها برای درمان و عقیمسازی، واگذاری به باغداران، دامداران، سازمانها و پناهگاهها، کارخانهها و یا به رهاسازی مناسب در طبیعت و یا در صورت بیمـاری غیرقابل علاج، به مرگ با ترحم تقسیمبندی میشدند که در عمل، اجرایی نشد و از سوی برخی مسؤولان امر، این قانـون، به مرحله اجـراء گذاشته نشد و بیشتر هم قسمت اخیـر آن، یعنی معـدومسازی و در خوشبینانـهترین حالت، قسمت مرگ با ترحم! آن عملی شد و کل این قانون، تنها به صورت مقطعی رعایت شد؛ چرا که در حال حاضر و در چندساله اخیر، ما خلاف و عکس آن را شاهد هستیم.
من حیثالمجموع، اینجانب، به نمایندگی از طرف طیفی از حیواندوستان که در جریان گفتوگوهای مستقیم و از طریـق فضاهای مجـازی و دغدغـههای منطقی آنها قـرار گرفتهام؛ همچنین، از طرف تعـدادی از شهروندان و صاحبنظـران حوزههای مختلف علوم اجتماعی و فرهنگی، از جنابعالی تقاضا دارم با در نظر گرفتن تمامی جوانب و با لحاظ جمیع نظرات و ضمن رعایت حقوق شهروندی و با عنایت به اینکه آذربایجان شرقی و بهویژه تبریز، در برخی امور، پیشقدم و جزو اولینها بوده، در صورت صلاحدید، در این مورد هم دستور فرمایید به عنوان الگو و پایلوت برای سایر شهرها، اقدامات اساسی و کارشناسیشده در این خصوص، انجام بگیرد تا در کنار کاهش آسیبهای زیست – محیطـی و ارتقـای سطح سلامت شهرونـدان در سطح شهر تبریز و استان، شاهـد کاهش آسیبهای اجتماعی و علیالخصوص، کاهش خشونت و افزایش نشاط اجتماعی در بین مردم باشیم.
خلاصه پیشنهادها و درخواستها:
– ارائه و تصویب لایحه ساماندهی سگهای بدون صاحب در محدوده و حریم شهرها، توسط مبادی قانونی.
– مدیریت صحیح و اصولی پسماندها و بازیافت زبالهها، توسط شهرداریهای نواحی مختلف.
– توقف سگکشی در هر شکل آن و پرهیز از اعمال خشونت و از اقدام به عمل غیرانسانی کشتار و معدومسازی سگها.
– الزام نگهدارندگان مقطعی سگها، به عقیمسازی و عدم تولهکشی.
– حمایت از پناهگاههای مجاز نگهداری حیوانات رهاشده و بلاصاحب، مانند: سگ و گربه.
– جلوگیری از خرید و فروش، واردات و توله کشی سگها.
– تأکید بر عدم اقدام به یوتانایز(مرگ آسان و باشفقت) سگها و تمرکز بر درمان، عقیمسازی و واگذاری؛ توضیح اینکه: یوتانایز، – که گران است هزینهاش و در بیشتر مواقع هم، نه با آمپول و مواد ویژه که با سمهای معمولی!، عملی میشود، – همیشه باید به عنوان آخرین گزینه و تحت شرایط خاصی، انتخاب و در نظر گرفته شود و گزینه نخست، باید زندگی همراه با عقیمسازی باشد.
– باور و اعلام این نکته علمی که هزينه عقيمسازی در بلندمدت، بهمراتب کمتر از هزینههای مالی و اجتماعی کشتار سگها است.
محمدرضا باقرپور – فعال فرهنگی و اجتماعی
رسانه یادآوری، صدای رسای همه مردم