چهارشنبهسوری، باشد یا نباشد؟
در آن یکی دو شب، میلیونها ترقه ساخت این کشور، در خیابانهای ایران، منفجر میشود و دودش، به چشم شهروندان ایرانی و پولش، به جیب سازندگانش میرود.
- اصل و ریشه چهارشنبهسوری، فارغ از اینکه مورد تأیید باشد یا نباشد و فارغ از سندیت آن که حتی در شاهنامه و در برخی از کتب دیگر نیز آمده، یک رسمی است که برخلاف نظر و اقدام سلبی برخی از مسؤولان، نمیشود آن را بهکلی حذف کرد. چیزی که باید انجام بدهیم، این است که از آن، استفاده بهینه بکنیم و خطرات آن را به حداقل برسانیم یا اینکه به جای حذف، جایگزینی مناسب برای آن ارائه بدهیم و تعدیل کنیم.
کمکم، به آخِر سال، نزدیک میشویم و برای چندمینبار و برای چندمین سال، دغدغه و اضطرابِ صدمه دیدن هموطنان در ترقهبازیهای چهارشنبهسوری، در دستگاههای دولتی مرتبط، مسؤولان، والدین، مدیران مدارس، مؤسسات غیردولتی و خلاصه، در تکتک هر شهروندی که به سلامت فرزندان این کشور، اهمیت میدهند، خودش را نشان میدهد و دستگاههای دولتی مختلف در کشور، از هماکنون، جلساتِ پی در پیی را در اینخصوص، تشکیل میدهند تا بلکه، چارهای برای آن بیندیشند و صدمات ناشی از این روز را به حداقل برسانند.
این به ظاهر جشن! و شادمانی، هرسال، از آن رنگ و بوی سنتیاش که از خیلی وقت پیش هم، چه درست و یا چه غلط، برایش تعریف کردهاند، دور و دورتر میشود و بیشتر، به میدان جنگ، شبیه میشود که طی آن، نوجوانان، جوانان و ساکنان هر کوی و محلهای، میخواهند صدای مواد منفجرهشان، ولو یک مقدار اندک، بیشتر از آن دیگری، باشد! و اینچنین میشود که در چنین رقابت بیپروا و دیوانهواری، چهارشنبه آخِر سال ایرانیها، به تعبیری، عید چینیها! و عزای ایرانیها میشود؛ چراکه در آن یکی دو شب، میلیونها ترقه ساخت این کشور، در خیابانهای ایران، منفجر میشود و دودش، به چشم شهروندان ایرانی و پولش، به جیب سازندگانش میرود.
ابتدائاً و قبل از طرح موضوع و بحث یا ارائه راهکار و پیشنهاد در خصوص چهارشنبهسوری، باید اذعان داشت: مدیران و مسؤولان کشور، به جای مقابله با چهارشنبهسوری، ناگزیر باید آن را بپذیرند و زمینه برگزاری یک مراسم شاد و ایمن را با مردم و در کنار مردم و برای مردم را، فراهم آورند؛ چراکه برخوردهای صرفاً سلبی و رد و حذف کلی موضوع چهارشنبهسوری، نهتنها هیچ سود و نتیجه خوبی ندارد و نداده، بلکه هرسال، آن را تشدیدتر هم کرده و باعث تنوع و تقویت بیشتر توان انفجاری مواد منفجره نیز شده است؛ اینکه بیاییم مثلاً کمپینی، با عناوین مختلفی، مثل کمپینِ «نه به مواد محترقه» یا «نه به چهارشنبهسوری»، راه بیندازیم یا سخنرانیهای متعددی برگزار کنیم و جلسات هماندیشی برگزار کنیم و احیاناً، مصوبههایی را هم در انواع جلسات و کمیتهها، به تصویب برسانیم که معمولاً، هیچ ضمانت اجرایی هم ندارند، نتیجهای عاید نخواهد شد و در روی همان کاغذ و به عنوان مصوبه مدونِ بدون ضمانت اجرایی، باقی خواهند ماند؛ چنانکه در سالهای متمادی اخیر، وضع به همین منوال بوده است.
ما در سالهای اخیر، متأسفانه شاهد برخورد سلبی و سخنرانیهای هجومی برخی از صاحبان تریبون در این خصوص بودهایم و حتی، از برخی از تریبونهای نمازهای جمعه و از سوی برخی از ائمه جمعه و جماعت، تعابیر مختلفی را راجع به مراسمات چهارشنبهسوری، به شکل نقدهای تند، شاهد بودهایم که هرچند، شاید سخنان و تحلیلها، بعضاً هم درست بودهاند، اما تأثیر معکوس آن را امروز، شاهد هستیم. در گذشته نهچندان دور، از همین تریبونها، گاهی از مراسم چهارشنبهسوری، به عنوان مراسم زشت! چهارشنبهسوری یاد شده و بحثهایی هم شده که به مذاق عموم مردم، بهویژه برای نسل جوان و جدید، خوش نیـامده و نتیجـهای هم نداده است که اگر اینچنین برخوردهـا، رفتارها و گفتارهایـی، نتیجه میداد و برآینـد مناسبی میداشت، پس از سالها اقدامات و رفتارهای اینچنینی قهرآمیز و سلبی در برابر کجرفتاریهای موجود در مراسم چهارشنبهسوری، امروز باید شاهد بهبود و اصلاح وضعیت موجود میبودیم که در عمل، چنین نشده است و آمارها، غیر از آن را نشان میدهند.
درست است مراسم چهارشنبهسوری، مبنای شرعی و حتی مبنای عقلی هم ندارد؛ اما چه خوب و یا چه بد، امروز، بخش قابل توجهی از جمعیت جامعه ایرانی را درگیر خود کرده است؛ لذا چهارشنبهسوری، فارغ از خرافه بودن یا مبنای شرعی نداشتنش، میتواند نه به عنوان یک تهدید، بلکه در شرایطی که موضوع نشاط اجتماعی، مورد تأکید مسؤولان، جامعهشناسان و صاحبنظران آسیبهای اجتماعی نیز میباشد، به عنوان یک فرصت، مورد بهرهبرداری صحیح قرار بگیرد.
امروزه، مردم ایران، در شرایطی به سر میبرند که دنبال یک روزنهای و یک بهانهای، ولو کوچک هستند تا نشاطی را برای خود و خانوادهشان ایجاد کنند و از طرفی دیگر نیز، ما ایرانیان، طبق آمارهای موجود، جزو کشورهای برتر! جهان در افسردگی هستیم و همه اینها، باعث شده و میشود تا از هر برنامه مربوط یا نامربوطی، برای شادشدن و تخلیه هیجاناتمان، بهره ببریم و از آنطرف هم، بیشتر اجراکنندگان برنامهها، چه در سالنهای اجراء و چه در مراکز صدا و سیما، بعضاً دست به هر کاری میزنند و متوسل به هر رفتار و گفتاری، حتی ناشایسته میشوند تا بلکه مخاطب را هرطوری شده، بخندانند و در این خنداندن بر پایه سخنان ناشایسته، بعضاً گوی سبقت را هم از همدیگر، میربایند.
در سالهای اخیرا و در سال جاری نیز، شاهد بودیم که در عید کریسمس که مربوط به هموطنان مسیحی میباشد، بیشتر مردم ایرانی غیرمسیحی هم در آن، مشارکت فعال داشتند! و حجم انبوهی از مشتریهای برخی از کالاهای مربوط به این روزها، مثل کاج و کلاه بابانوئل، در فروشگاههای شهر، غیرمسیحیها و از شیعهها بودند! این دنبال نشاط بودنها و دنبال نشاط گشتنهای ما ایرانیان و ازطرفی، افسردگیها، باعث میشود از حتی برنامهها و اجراهای سبک دستچندم کمدی یا درواقع، لودگیهای متعدد که بعضاً از خود مراکز صدا و سیما هم پخش میشوند، استقبال کنیم و به هر بهانهای که شده، خودمان و اطرافیانمان را به زو هم که شده، بخندانیم.
در موضوع ولنتاین هم که در پیش رو داریم، شیوه به همین منوال است و هرسال، شاهد پررونقتر شدن آن هستیم. به نظر میرسد ما باید روی داشتههای خودمان، متمرکز شویم تا مردم، به طرف برنامهها و فرهنگهای وارداتی و رسم و رسومات ادیان دیگر، کشیده نشوند.
چیزی به نام چهارشنبه یا اسامی روزهای دیگر هفته، قبل از اسلام، در هیچ تقویمی در ایران نبوده و نیامده است و روزهای هفته، درواقع، از تقویم سامی و عربی، وارد ایران شدهاند و تقویم ایرانیان، درواقع سیروزه بوده است و چهارشنبهسوری، جزو آداب و آیینهای ایرانیان نبوده است و به نظر میرسد از عرب، وارد فرهنگ ایرانی شده؛ چراکه اعراب قبل از اسلام، در روز چهارشنبه، مست میکردند تا به تصور خودشان، نحوست! آن روز را که به واسطه حضور شیاطین، اجنه! و … بوده، از بین ببرند؛ از روی آتش پریدن هم نبوده است؛ در ایران قبل از اسلام، در سنت زرتشتیان هم این نبوده است که از روی آتش بپرند؛ روشن کردن آتش و دور آتش گشتن و چرخیدن یا نگذاشتن آتش برای خاموش شدن، بوده اما پریدن اینشکلی از روی آتش، نبوده است؛ بنابراین، اینکه برخی میگویند: این از روی آتش پریدن، نوعی تأیید زرتشت یا زرتشتیان یا آتشپرستی است و بعد هم بهراحتی، استنتاج میکنند که با اینحساب، چهارشنبهسوری، شرک است و کفر! این هم حرف معقول و مستندی نیست.
چهارشنبهسوری، چه بد و چه خوب و چه ما قبول کنیم و چه قبول نکنیم، مقبولیت عمومی یافته و هرسال، هزینههایی را به کشور تحمیل میکند؛ هزینههای جانی و مالی. فارغ از سندیت این روز، از خیلی وقت پیش از اینها و از دوران ایران باستان، در استانهای مختلفی، ازجمله: استانهای فارس، گیلان، مازندران، آذربایجان شرقی، اردبیل، خراسان، بوشهر، لرستان، کردستان و … مراسمات خوب و نشاطآوری در این روز، اجرا میشده که نتیجهاش، نشاط جمعی، نزدیکی قلوب، آشتی بین فامیل و همسایه، ازدواجها، رفع کدورتها و … بوده است که هنوز هم، هرچند کمرنگتر، اما ادامه دارند. بسیاری از این مراسمات، مشترک بین استانها و برخی دیگر نیز، خاص همان نقطه و استان بوده اما در کل، به جهت خروجی و نتیجهای که در پی داشتهاند، زیبا و پسندیده بودهاند. اگر به چهارشنبهسوری، از این منظر نگاه کنیم که طی آن، صله رحم، خدمت به محرومان، هدیه دادن، هدیه گرفتن، شادی کردن، لباس نو پوشیدن، عیادت بیمار و … اتفاق میافتد، پسندیده است.
در یکی از این آداب و رسومات که موضوعی به نام فالگوشی بود، طی آن، دختران جوان، نیت میکردند و پشت دری میایستادند و به سخنان اهالی خانه، گوش میدادند و بر اساس سخنان آنها، نیت خود را تعبیر میکردند. در استان فارس و در شیراز هم، با توجه به ارادت و علاقـهای که به حافظ داشتنـد و دارنـد، در شب چهارشنبهسـوری، دور هم جمـع میشدنـد و فال حافظ میگرفتند. دختران دم بخت شیرازی هم، به زیارت حضرت شاهچراغ میرفتند. در گیلان، مردم، خاکسترهای باقیمانده از شب چهارشنبهسوری را در فردای آنروز، پای درختان میریختند و معتقد بودند با این کار، درختها، بهتر و بیشتر، بارور میشوند.
در گیلان، شب چهارشنبهسوری، دختران دم بخت را به صورتی غیرجدی و نمادین، با جارو میزدند و از خانه بیرون میراندند؛ به امید اینکه بختشان باز شود. آذریها هم، در کنار آیینهای مشترک دیگر، سنتی به نام «شال ساللاماق» داشتند که به صورت ناشناس، شال خود را وارد خانه همسایگان میکردند و آجیل و شیرینی جمع میکردند که هنوز هم این مراسمات، در برخی از روستاها وجود دارد. مرحوم شهریار هم در شعرشان، به آن اشاره کردهاند؛ آنجا که میسرایند: «آی نه گوزل قايدادی شال ساللاماق؛ بيك شالینا، بايراملئقئن باغلاماق … چه رسم زيبايي است شال انداختن؛ به شال داماد، عيدیاش را بستن.» شال ساللاماق (شال انداختن)، از آداب و رسوم چهارشنبهسوری بوده که در بیشتر روستاها و شهرها، رواج داشته و تا به اکنون نیز، اعتبار خود را در برخی از شهرها و بهویژه در روستاها، حفظ کرده است که طی آن، جوانان، چندین دستمال پارچهای را به یکدیگر گره میزدند و از آن، طنابی رنگین و بلند درست میکردند و از راهپله خانهها یا از روی دیوار یا از روزنهای که معمولاً در سقف خانههای قدیمی، تعبیه میشده، وارد منزل میکردند و یک سر آن را در بالای بام، در دست میگرفتند؛ آنگاه با اطلاع دادنهای غیرمستقیم، مانند سرفه بلند، صاحبخانه را متوجه حضورشان میکردند؛ صاحبخانهها که منتظر آویختن چنین شالهایی بودند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه را که از قبل، آماده کرده بودند، در گوشه شال میریختند و گرهی بر آن میزدند و با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه میکردند که هدیه را بالا بکشد. آنچه در شال بود، درواقع، هم هدیه چهارشنبهسوری بود و هم فال. اگر هدیه، مثلاً نان بود، آن را نشانه نعمت میدانستند و اگر شیرینی بود، آن را نشانه شیرینکامی و شادمانی و اگر انار میبود، آن را نشانه کثرت اولاد در آینده میدانستند. گردو، نشانه طول عمر، بادام و فندق، نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش، نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و اگر سکه نقره میبود، نشانه سپیدبختی بود و در برخی از نقاط هم، بهنوعی خواستگاری غیرمستقیم بوده است؛ چراکه اگر در این مراسم، پسری که قصد داشت با دختری ازدواج کند، با این روش، پاسخی از دختر میگرفتند اما اکنون، از آنهمه رسم و رسوم، چیزی که اکنون نسل جدید، وارث آن است، ترقه و آتشبازی و آلودگی صوتی و ایجاد وحشت در اطرافیان و سوختگی و معلولیت و کوری و دهها آسیب دیگر برای خود و دیگران و ایجاد دغدغه و اضطراب برای مسؤولان است.
اصل و ریشه چهارشنبهسوری، فارغ از اینکه مورد تأیید باشد یا نباشد و فارغ از سندیت آن که حتی در شاهنامه و در برخی از کتب دیگر نیز آمده، یک رسمی است که برخلاف نظر و اقدام سلبی برخی از مسؤولان، نمیشود آن را بهکلی حذف کرد. چیزی که باید انجام بدهیم، این است که از آن، استفاده بهینه بکنیم و خطرات آن را به حداقل برسانیم یا اینکه به جای حذف، جایگزینی مناسب برای آن ارائه بدهیم و تعدیل کنیم.
نسل جدید، دیگر دوست ندارند آیینهای قدیمی را آنهم به همان شکل سنتی، تکرار کنند؛ امروز، کدام نوجوان یا جوانی، دوست دارد یا میتواند شالی را از جایی، به خانه دیگری بیندازد و تقاضای آجیل مشکلگشا یا بهتر است با این وضعیت اقتصادی پیشآمده، بگوییم تقاضای آجیل مشکلساز! بکند؟! ما باید براساس زمان، برنامههایمان را تغییر بدهیم؛ ما نمیتوانیم چهارشنبهسوری را حذف کنیم؛ کاری که باید کرد، این است که خطرات آن را کمتر بکنیم؛ متأسفانه امروز، این سنت، به یک ناهنجاری اجتماعی، تبدیل شده و دغدغهای جدی، برای مسؤولان و والدین شده است.
در مورد چهارشنبهسوری، تعداد سه پیشنهاد، متصور است: اول اینکه، بهکلی حذف شود که این، امکانپذیر نیست؛ پیشنهاد دیگر، این است که مثل برخی از کشورها که مراسم مشابهی از آتشبازی را دارند، به صورت مشترک و عمومی و همراه با خانوادهها، در نقاط مختلفی از شهر، مثل: استادیوم ورزشی، پارکها و حتی خود مدارس، به جهت اینکه بیشتر، مدرسهایها، درگیر این برنامه هستند و مخاطبان برنامه چهارشنبهسوری هم، بیشتر و معمولاً، خود دانشآموزان هستند، با حضور والدین و مسؤولان و با تدابیر امنیتی لازم و با حضور آتشنشانها، فوریتهای مختلف، آمبولانسها، نیروی انتظامی، جمعیت هلالاحمر و … این مراسم اجرا شود که این، به نظر میرسد بهترین راهکار باشد که به نشاط جمعی هم منجر میشود. در این خصوص، ضروری است مسؤولان ارشد شهر و استان، از استاندار و شهردار و دادستان گرفته تا کارمندان دیگر ادارات دولتی و غیردولتی نیز، با خانوادههایشان، آنهم نه به صورت نمایشی و نمادین، بلکه به صورت جدی، حضور داشته باشند؛ توضیح اینکه حرکتهای ناهنجار، معمولاً زمانی رخ میدهند که هویت فرد، آشکار نیست؛ کسانـی هستند که در تاریکـی شب و در حالـتی که شناخته نمیشوند، به سمت مردم و در جلوی مردم و رهگذران، ترقه و لوازم آتشزا پرتاب میکنند؛ درحالی که همین فرد، اگر در جایی مثل استادیوم یا پارک، حضور داشته باشد که او را بشناسند و یا در جلوی دید و یا دوربین باشد، چنین حرکاتی را انجام نخواهد داد.
در چین، افراد، مجاز به آتشبازی در اماکن عمومی و حتی خصوصی نیستند؛ مردم فقط مجازند در مکانها و سالنهای از قبل مشخصشده توسط دولت، آتشبازی کنند؛ در غیر این صورت، با جریمه نقدی و غیرنقدی و حتی حبس مواجه میشوند. پیشنهاد دیگر هم، انجام آن به صورت فرادا و توسط خانوادهها در منزل یا محله است که معمولاً به صورت محلهای انجام میگیرد که در این صورت، لازم است موارد ایمنی، کاملاً رعایت شود و آن، نیاز به فرهنگسازی و اطلاعرسانیهای مکرر دارد که هنوز آن اتفاق، به صورت جدی، صورت نگرفته است تا شاهد کمترین آسیبها باشیم.
یک تفاوت بسیار مهم در مورد آتشبازی و ترقهبازی ما ایرانیان با سایر کشورها در مراسمات مشابه، این است که نوجوان و جوان ایرانی، معمولاً با دوستانش ترقهبازی و آتشبازی میکند اما در سایر کشورها، مراسم مشابه، به صورت خانوادهای برگزار میشود و این، یکی از راهکارهای مهمی است تا اینکه نوجوان و جوان، در کنار خانواده، نتواند زیاد خطا کند. به عنوان نمونه، استرالیا، نخستین روز سال جدید 2019 میلادی را همچون سالهای قبل، جشن گرفت و این درحالی بود که بیش از یک میلیون نفر از ساکنان شهر سیدنی، برای استقبال از سال ۲۰۱۹ میلادی، در بندر این شهر، گرد هم آمده بودند و ضمن شادی، یکی از باشکوهترین آتشبازیها را انجام دادند؛ برای این آتشبازی که دوازده دقیقه، به طول انجامید، حدود نه تن! مواد آتشزا استفاده شد که این میزان، نسبت به سال گذشته، پانصد کیلوگرم افزایش داشت اما این آتشبازی، هیچ تلفاتی بر جای نگذاشت!
در دیگر شهرهای مختلف دنیا نیز، در لحظه تحویل سال نو، آتشبازیهای باشکوه و بسیار زیبایی انجام میشود که یکی از دیگری، دیدنیتر هست و هرسالـه، طراحیهای جدید و نوآوریهایی هم انجام میگیرد و افراد زیادی منتظر هستند تا ببینند آتشبازی سال نوی این شهرها، چهطور و چهشکلی خواهد بود؟ در کنار آتشبازی، بعضاً برنامههای متنوع و شاد دیگری هم تدارک دیده میشود و حتی مراسمی برای بزرگداشت بعضی ستارههای سینما، موسیقی و … برگزار میشود. شهروندان کییف، پایتخت اوکراین، هرساله در اوایل تابستان، جشنی را با حضور جمع کثیـری از شهروندان این کشور، در فضای بـازی برگزار میکنند. این مراسم، شباهتهایی با سیزدهبهدر و چهارشنبهسوری ما ایرانیان دارد؛ برافروختن آتش و پریدن از روی آن و نیز درست کردن تاجگل، بخشهایی از این جشن سنتی را تشکیل میدهد اما از ترقهبازی در آن، خبری نیست و باز یک مشخصه خوبی هم که این شادیها دارند، این است که به صورت دستهجمعی و خانوادهای است و همه، همراه با خانواده خود، در آن شرکت میکنند و حواسشان به همدیگر است.
- ادارات و دستگاههای دولتی، به تناسب مأموریتهای اداری تعریفشده، میتوانند در کنار اجرای اصل برنامهها در محیطهای عمومی، برنامهها و خدماتی را با همراهی بخشهای خصوصی، ارائه دهند که به عنوان مثال، میتوان به ادارات و نمونه فعالیتهای مربوط زیر، اشاره کرد:
- ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی:
- پخش فیلم سینمایی.
- اجرای نمایشهای صحنهای کمدی و … .
- اجرای موسیقی زنده.
- دعوت از هنرپیشههای مطرح استانی و کشوری.
- بزرگداشت اصحاب شاخص فرهنگ و هنر.
- ادارات ورزش و جوانان:
- برنامههای متنوع ورزشی ژیمناستیک و … .
- دعوت از فوتبالیستها و قهرمانهای ورزشی.
- مراکز صدا و سیمای استانها:
- برگزاری مسابقات فرهنگی و پوشش برنامهها، به صورت زنده.
- ادارات آموزش و پرورش استانها:
- دعوت از دانشآموزان، به همراه اولیاء.
- ترتیب اجرای برنامههای چهارشنبهسوری در مدارس.
خلاصه مطالب و ارائه بسته پیشنهادی عملیاتی:
- پذیرش اصل چهارشنبهسوری، از سوی مسؤولان، به جای رد آن.
- خانوادگی کردن برنامه.
- فراهم آوردن زمینه برگزاری چهارشنبهسوری، در مکانهای عمومی، مانند: استادیوم ورزشی، پارکها، حیاط مدارس و … .
- مشارکت ادارات و حضور مسؤولان ارشد استانی در برنامه.
- اجرای برنامههای متنوع، در کنار اصل برنامه.
- برگزاری چهارشنبهسوری در محلهها، با حضور و همراهی والدین و همراه با نظارت و با تدابیر امنیتی و ایمنی لازم.