یادداشت مدیر مسؤول
حکومت و دولت، بدون هر حرکت پوپولیستی و عوامفریبانهای، باید دست به یک اصلاح بزرگ و واقعی بزند
- دولتمردان و درکل، حکومت، در این مدت طولانی بعد از انقلاب، نتوانسته است برای مردم، بهخصوص برای نوجوانان و جوانان، نشاط کافی ایجاد کند
با یادآوری شماره 25 ، همچنان در خدمتتان هستیم؛ سلامعلیکم؛ بهنظرم حتی در شرایط فعلی و با وجود تورم بالا و با وجود دهها مشکل دیگر در حوزههای مختلف فرهنگی اقتصادی و قرارگرفتن در وضعیتی که اکنون هستیم، ایجاد نشاط اجتماعی و شادبودن، هنوز هم و خیلی هم، سخت نیست و لازم و ضروری هم است.
موضوع قابل طرح، نشاط اجتماعی است؛ چیزی که ما هنوز، نتوانستهایم آن را برای مردم، بهخصوص برای نوجوانان و جوانان، ایجاد کنیم و نتیجهاش هم در بیشتر مواقع، این شده که نوجوان و جوان، به طرف نشاطها و تفریحات ناسالم و کاذب، مثل: اعتیاد و سیگار و قلیان و پارتی و … کشیده شود.
در اینجا، به تعدادی از راهکارهایی که میتواند منجر به نشاط دستهجمعی شود، اشارهای میشود. قبل از هر چیزی، شاید ضروری باشد تبلیغ بعضاً فراگیر برای این ذهنیت غلط در برخی از افراد حقیقی و حتی حقوقی که در بیشتر مواقع، ممکن است شادی کردن را معادل با بیبندوباری و لاقیدی و یا قانونشکنی قلمداد کنند، اصلاح گردد و از طرفی دیگر، مظاهر صحیح شادی که با فرهنگ دینی و ملی و هنجارهای جاری اجتماعی و فرهنگی ما هم، همخوانی دارد، رواج یابد.
ترویج استفاده از لباسهایی با رنگهای شاد در منزل و در جامعه، متناسب با هنجارهای اجتماعی و باورهای دینی نیز، میتواند تاحدودی، به نشاط مختصر و ظاهری بینجامد که در جای خود، نیکوست. باید نسبت به آگاهسازی مردم برای درک تمایز نشاط حقیقی با لذات مادی و زودگذر و یا شادیهای کاذب، بهخصوص در رسانههای مختلف، وقت گذاشت.
با توجه به زمانبر بودن ایجاد زیرساختها، میبایست با استفاده از شرایط موجود، موضوع نشاط اجتماعی را از طرق مختلف، تقویت کرد؛ راههایی، مانند: اجرای برنامههای شاد فرهنگی و هنری، شامل: طنز، اجرای زنده موسیقی محلی در محلهای عمومی، مثل: بوستانهای بزرگ شهر با همکاری و با مشارکت الزامی همه دستگاهها به صورت هفتگی، استفاده از هنرهای خیابانی، مانند: مسابقات نقاشی در خیابانها و مراکز تفریحی، جشنواره طراحی نمادهای هنری با ابزارهای ساده، مانند: شن و ماسه، ساخت آدم برفی در زمستان که در پیش رو داریم و سایر اقدامات متنوع و مبتکرانه اجتماعی و حرکتهای عمومی، مانند: پیادهرویهای دستهجمعی، درختکاری، به صورت وسیع، اشاعه فرهنگ پرورش گلهای آپارتمانی و … بهبود زیرساختهای تفریح و سرگرمیهای سالم اجتماعی، ازجمله: افزایش سرانه فضای سبز در شهر، تعریف و ایجاد مجموعههای فرهنگی و ورزشی در بوستانها، ایجاد سایتهای کوچک ورزشی (فوتسال، تنیس روی میز، بدمینتون و …) در بوستانهای شهر، ازجمله اقداماتی است که میتوان در اینخصوص، انجام داد.
ایجاد سینمای روباز و یا فرهنگسرا در بوستانهای بزرگ و شناختهشده شهرها که مورد استفاده عمومی خانوادهها هم هستند که در صورت وجود این مجموعهها، میتوان در تمام روزها، مخصوصاً در روزهای تعطیل و یا در ایام اعیاد نیز، با طراحی برنامههای شاد فرهنگی، برای اقشار و گروههای مختلف سنی مردم، نشاط اجتماعی را تقویت کرد که این هم، یکی دیگر از راهکارهای ایجاد نشاط اجتماعی میباشد. طراحی مسابقاتی با جوایز ارزنده برای جلب مردم شهر در جریان دعوت به ورزشهای همگانی، نظیر: کوهپیمایی عمومی و یا پیادهروی عمومی که در نتیجه آن، میتوان هم سلامت مردم را مورد توجه قرار داد و هم نشاط اجتماعی و عمومی را تقویت کرد، اقدام دیگری است که میتوان در این راستا، انجام داد.
تبلیغ و ترویج قناعت و بهره بردن از شرایط موجود و روی آوردن به سمت طبیعت برای ایجاد تفریحات و سرگرمیهای سالم که برای مثال، در برخی از شهرها هم، بسیار متداول است که میبینی یک خانوادهای، همان غذای مختصر و سادهای را که دارند، با خود برمیدارند و به دامن طبیعت یا پارک و محل زندگی خود میروند و لحظات و ساعات بانشاطی را سپری میکنند.
ساماندهی و رونقبخشی جشنها، مناسبتهای ملی و اعیاد مذهبی، مانند: نیمه شعبان، عید مبعث، عید قربان، عید فطر، عید نوروز و روز طبیعت و یا جشنهای ملی، مانند: هفته دفاع مقدس، روز ملی شدن نفت و یا ایام دهه فجر و اجرا و طراحی جشنهای محلهای شاد و فرهنگی – برای مثال، در عید نیمه شعبان، میتوان بدون دخالت محسوس دولتی، جشنهای محلی مردم را به سمت و سوی درست و پررنگتر و مطلوبتر از آنچه هست، سوق داد – نیز در ایجاد بیشتر نشاط اجتماعی، از اهمیت بالایی برخوردار میباشند.
تعیین روزهای خاص عمومی، مانند: روز پاکسازی محیط، هفته بهسازی دیوارها و پیادهروها و یا نظافت عمومی خیابانها و جمعآوری آشغال یا روز خنده و یا هفته مبارزه با اخم و عصبانیت و بروز خلاقیتها و نامگذاریهای رسمی و حتی غیررسمی و مقطعی و محلهای و بومی اینچنینی در طی سال، میتواند برای ایجاد نشاط اجتماعی، عامل و محرک خوب و مهمی بوده باشد.
برای ایجاد نشاط در بین مردم، تقویت هویت فرهنگی، خیلی اهمیت دارد و نتیجه خوبی هم میدهد؛ چنانکه نیاکان ما، بهخوبی این موضوع را دریافته بودند و از هر فرصتی برای باهم بودن و شادبودن و شادزیستن استفاده میکردند و بخشی از این منظور نیز، با تعاملات بیشتر و تقویت صله رحم، فراهم میشد.
تقویت هویت فرهنگی، ملی و دینی با تدارک جشنوارههای غذای محلی، برگزاری مسابقات محلی، مثلاً کُشتی و امثال آن یا جشنواره آیینهای محلی، تقویت شبکههای اجتماعی و شبکههای مروج نشاط اجتماعی و تشویق مردم به عضویت در انجمنها و سازمانهای مردمنهاد و مواردی از این قبیل نیز، به نشاط اجتماعی، منجر میشود. سلامت اداری و شایستهسالاری هم، میتواند در حوزه امنیت اقتصادی و امنیت شغلی، در ایجاد و بهبود نشاط اجتماعی، بسیار تأثیرگذار بوده باشد. حفظ شأن کارکنان و تکریم اربابرجوع در ادارات و سازمانها، تأثیر بهسزایی بر آرامش روانی و رضایت اجتماعی آنان دارد. این تحول و افزایش روحیه کار و حفظ آرامش روحی، باید ابتدا در بدنه ادارات دولتی شهر رخ دهد تا مردم نیز در تعامل و در ارتباط با ادارات، به آرامش برسند و احساس آرامش کنند که این مورد، در جاهایی، مثل: شهرداری و دادگستری و امثال آن، مصداق و نمود بیشتری دارد.
توجه به رعایت نظم و نظافت در ادارات و استفاده از گیاهان و رنگهای شاد برای باطراوت نمودن فضاهای انتظار اربابرجوع، میتواند از دیگراقداماتی بوده باشد که منجر به نشاط اجتماعی میشود. استفاده از آبنماها و فضای سبز در محوطههای ادارات، پخش آیات و سورههای کوتاهی از قرآن کریم در ساعات ابتدایی روز و انتخاب نوع قرائت با توجه به حال و هوای ساعات اولیه روز و از آنطرف هم، کاهش صداهای احتمالی ناهنجار و ایجاد و افزایش صدای آب و موسیقی و … در سطح شهر، میتواند منجر به نشاط اجتماعی گردد.
شادسازی فضای شهری و عرصههای عمومی، مشتمل بر ساختمانها، خیابانها و میادین و نمادهای شهری با نمادسازی، مجسمهسازی و طراحی و نقاشیهای زیبا در دیوارهای شهر نیز، میتواند به نشاط اجتماعی، کمک کند. چنانکه میدانید، فضاهای شهری بعضی از شهرهای سایر کشورها را صرفاً با رنگآمیزی شاد و ساده دیوارها و خیابانها، شاد کردهاند؛ لذا اصلاح مبلمان شهری فرسوده یا آسیبدیده، رنگآمیزی شهرها و رنگآمیزی هماهنگ دیوارها و پاکسازی آلودگی دیوارها و خیابانها، ضروری است.
ترویج تولید ماشینهایی با رنگهای شاد و ترویج خرید ماشینهای دارای رنگهای شاد، طوری که برای مثال، از رنگ شاد برای تاکسیها استفاده شود، خود در ایجاد نشاط، مؤثر است. در گذشته که تاکسیها رنگ نارنجی داشتند، بهنظرم، شادیآورتر از رنگ زرد فعلی بودند. رسانهها هم نباید مدام به مخاطب، با خبرها و اتفاقات ناگوار، انرژی منفی وارد کنند که تکرار این موضوعات، نهتنها شادی و نشاط را از جامعه میگیرد، بلکه یأس و ناامیدی را نیز، به مخاطبان القاء خواهد کرد؛ لذا لازم است رسانهها در کنار خبرها و اعلام آمارهای مثلاً درصد تورم و …، اخبار شاد و امیدوارکنندهای را نیز پوشش دهند.
بیشتر رسانههای خارج از کشور، تمایل دارند کاستیها و زشتیهای کوچک ما را برجسته نشان دهند؛ لذا درصورتی که رسانههای داخلی، با تولید محتوای عالی، نتوانند مخاطبان را جذب کنند، جامعه بهشدت، تحت تأثیر برنامههای پیشپاافتاده این رسانهها قرار خواهند گرفت؛ لذا برنامهریزی جدی برای تولید محتوای جذاب، مطابق با فرهنگ بومی و نمایش فیلمها و سریالهای طنز و کمیک متناسب با فرهنگ بومی هر استانی در رسانههای ملی در این راستا، ضروری به نظر میرسد که متأسفانه در رأس همه آنها، سازمان صدا و سیما، خیلی ضعیف عمل کرده است که در فرصتی دیگر اگر مجالی بود، با اظهار و احصای مصادیق، به آنها خواهیم پرداخت.
تدوین سند نشاط اجتماعی هر استان با استفاده از دیدگاههای نخبگان آشنا با فرهنگ و هویت مردم همان استان و تصویب در کمیته تخصصی فرهنگی اجتماعی و شورای برنامهریزی جهت الزام اجرایی برای مشارکت تمام سازمانهای مسؤول، ضروری به نظر میرسد.
از دیگر عوامل ایجادکننده نشاط، ترویج لبخند داشتن بر لب در برخوردهای اجتماعی و دوری از عبوس بودن، اخم کردن و مکدر بودن است که باعث انتقال انرژی منفی به دیگران میشود. استفاده از عطر و بوی خوش و لباسهای آراسته با رنگهای شاد در منزل و در جامعه، متناسب با هنجارهای اجتماعی به عنوان مثال رنگهای شاد برای خانمها و آقایان، البته نه تابلو که میتواند هم در محیط کار و هم در متن جامعه و خانواده استفاده گردد.
تقویت اعتماد به نفس، اراده و حافظه و تربیت آنها در مسیر پرورش با روشهای کارآمد، پیشگیری از فشارهای روانی و ایجاد کنترل بر فشارهای روانی، کمک به بالا رفتن ظرفیت تحملپذیری و پرهیز از عصبانیتهای زودهنگام و افزایش تابآوری، ریشهکنی افکار منفی و ناآرام و هیجانهای رنج، همه و همه، میتوانند راه را برای نشاط اجتماعی باز و هموار کنند. بهعبارتی دیگر، باید همه تلاش کنیم تا مشکلات زندگی، مانند مسائل اقتصادی، تمامی فکر افراد جامعه را در تمامی لحظات زندگی، اشغال نکند تا در حد متعادل، به افکار مثبت نیز، توجه داشته باشند و روحیه امید را در درون خود و با اراده خود تقویت نمایند.
فراگیری بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای فردی، ایجاد قدرت غلبه بر ترس و ناراحتیهای زندگی، تقویت ارتباطهای اجتماعی و ارتباطهای خانوادگی صحیح و کارآمد، فراگیری ورزشهای فکری و بهکارگیری آن در مسیر تعلیم و تربیت، رشد و شکوفایی استعدادها، بهکارگیری افکار مثبت و متعادل در زندگی، پرداخت به عوامل امیدبخش و شادیآور، مانند: رضایت و حضور در مجالس شادیِ البته حلال، انسانی و سالم، مبارزه با نگرانی، پرهیز از گناه، قضاوتهای مثبت در خصوص افراد و امور و تصویرسازیهای مثبت، یادگیری شیوه صحیح برخورد با مشکلات، تفکر در آفریدههای خداوند، سفر و تفریح و ورزش و … انجام اقدامات اجتماعی و حرکتهای عمومی، مانند: پیادهرویهای دستهجمعی، درختکاری دستهجمعی به صورت وسیع و پیاده کردن فرهنگ دوچرخهسواری و شروع آن البته از طرف مسؤولان، افزایش سرانه فضای فرهنگی فضای سبز ورزشی و رفع موانع و مشکلات اقتصادی، همه از جمله عواملی هستند که میتوانند موجب افزایش نشاط در مردم شوند.
بعضیها، تصور میکنند شادی، فقط با رفتن به خارج از کشور – که در استان ما و در همین تبریز هم مدتی است رفتن به وان خیلی مد و کلاس شده؛ طوری که وقتی آنجایی تصور میکنی در همین خیابان تربیت تبریز خودمان داری قدم میزنی از بس همه را در آنجا میبینی یا عوض کردن مبل و پرده خانه یا با خرج کردن پول زیادی در فروشگاههای شهر و مواردی از این قبیل – ایجاد میشود؛ درحالی که شادی، حتی با رفتن چنددقیقهای به بیرون از اداره با یک همکار و با یک کاسه آش رشته خوردن در مغازه کمی آنطرفتر از اداره هم، حاصل میشود.
منابع شادیهای افراد، مختلف هستند؛ یک نفر ممکن است با کاشتن یک درخت شاد شود؛ شخصی دیگر، ممکن است با تماشای یک زنبور عسل که سرگرم کاری است که منجر به تولید عسل میشود، شاد شود و ذوق کند و شخصی مثل خود من که حتی با دانه دادن به گنجشکها و سایر پرندگان شهر یا با غذا دادن به سگهای رهاشده و گربههای خیابانی هم، شاد میشوم و ما باید آن را در خودمان پیدا کنیم و ببینیم با چه چیزی، شاد میشویم؟ امیدوارم شما و بنده نیز در روزهای پیش رو، بانشاطتر از اینی باشیم که هستیم و منبع شادیمان را پیدا کنیم و به دنبالش برویم و به اطرافیانمان هم، سرایتش بدهیم.
وقتی نشاط باشد، کار و تلاش هم هست؛ وقتی نشاط باشد، به قولی، اعصاب راحت است و انرژی کافی برای فعالیتهای روزانه هست. شادی که باشد، این شادی، به دیگران هم سرایت میکند. شادی که باشد، دیگر کسی دنبال مواد سکرآور و الکل هم نمیرود؛ چون هدف از مصرف این مواد هم، بیشتر و درواقع، ایجاد شادی است؛ اگر شادی باشد، دیگر لزومی به پناه بردن به این مواد نیست. علیرغم وجود انبوهی از مشکلات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و … در دوروبرمان که برای همه هم، کم و بیش هست و کسی هم در این مشکلات مستثنی نیست، باز هم منابع شادی خیلی زیادی در اطرافمان و در اختیار همهمان است؛ کافی است آنها را پیدا کنیم.
مدتی پیش در تبریز، اتوبوس شادی راه انداخته بودند؛ من از محتویات و ریز برنامههای اجراشده، اطلاع دقیقی ندارم اما چهارچوب و نفس همین کار که در برخی از شهرهای دیگر کشور هم به راه افتاده، خیلی خوب بود؛ اینکه اتوبوسی با نام و هدف ایجاد شادی در سطح شهر راه بیفتد و به محلهها برود و موسیقی و برنامه اجرا کند که بهنظرم اگر این کار، استمرار و توسعه داشته باشد همراه با محتوای خوب و عالی، مؤثر خواهد بود. با شادی است که جامعه سالمی خواهیم داشت.
با یک پیادهروری ساده و با همان لباسهای حتی غیرورزشی هم، میتوان به نشاط درونی، دست یافت. باید قبول کنیم که دولتمردان و درکل، حکومت، در این مدت طولانیِ بعد از انقلاب، نتوانسته است برای مردم، بهخصوص برای نوجوانان و جوانان، نشاط کافی ایجاد کند و نتوانسته است در عمل، کاری بکند و راهکاری ارائه دهد تا هیجانات این دوران، فروکش کند. ایجاد نشاط اجتماعی، گاهی هزینه زیادی هم ندارد و با کمتر ابتکار عملی هم، میشود و میتوان به آن، دست یافت و اگرچه دولت باید ورود جدی کند به این موضوع اما ما مردم هم نباید در این مورد، منتظر دولت و حکومت باشیم؛ چراکه یک تفکر غلطی هم که همیشه بوده و هست، این است که همهمان، معمولاً منتظر هستیم تا از آن بالا، یک کاری انجام بگیرد و یک اتفاق مبارکی بیفتد.
وقتی نوجوان و جوان، وارد یک کار دستهجمعی، مانند حتی آن پیادهروی ساده میشود، درواقع، به یک نشاط دستهجمعی دست مییابد. وقتی یگ گروهی، تصمیم میگیرند زبالههای یک منطقهای را جمعآوری کنند، چنانکه گاهی شاهد آن هستیم و ما هم این کار را کردهایم، وقتی یک گروهی، تصمیم میگیرند برای سگهای رهاشده در یک منطقهای، غذارسانی کنند که بنده هم با همراهی چند نفر از دوستان، برای بار چندم و معمولاً در اواخر هفتهها، این کار را در سطح وسیع و برای تعداد زیادی سگ انجام میدهیم، وقتی یک گروهی از جوانان تصمیم میگیرند برای درختان یک منطقهای که تحت تکفل کسی هم نیست، آب بدهند که بنده و دوستان هم این توفیق را هم بارها داشتهایم و تجربه کردهایم در روزهای منتهی به آخر هفته و در روز چهارشنبه که ما «چهارشنبههای آبرسانی» نامیدهایم آن را، همه و همه اینها، نشاط میآورند و تکتک اعضای گروه، به یک نشاط دست مییابند که آثار آن، تا مدتها باقی میماند و باعث حرکت و پویایی در سایر امور جاری زندگی و کار میشود و هرشخصی هم، با توجه به علاقهمندی خود، میتواند چنین نشاطهایی را بارها تجربه کند.
راستی، این نشاطها چه اهمیتی دارند؟ و آیا قصدمان، صرفاً لذت بردن است؟ نشاط واقعی و سالم فردی و اجتماعی، در کنار مزایای زیادی که دارد، مانع حرکت نوجوان و جوان به سوی ایجادکننده غیرواقعی و موقتی نشاط، مانند: مواد مخدر و الکل میشود و این چیزی است که ما به دنبال آن هستیم و باید باشیم. یکی میآید این نشاط را مثلاً با مصرف تریاک و الکل در خود ایجاد میکند که آثار آن، ماندگار نیست و ضررهای متعدد جسمی و روانی و روحی آن، متوجه شخص و اطرافیان میشود و زندگی را قطعاً به تباهی میکشاند و در آخرسر هم شخص، ملول و شرمنده از این خوشی، بیرون میآید؛ یکی هم میآید این نشاط را مثلاً با کوهنوردی، قبول سرپرستی چندین یتیم، اهدای عضو و حتی زباله جمع کردن از محیط طبیعی، مانند: جنگلها و سواحل، به دست میآورد که آثار آن، تا مدتها ماندگار است.
نشاط اجتماعی میتواند حتی از دوچرخهسواری مسؤولان ارشد استانی هم، شروع شود که در این خصوص باید تابوشکنی هم بشود؛ البته نه به صورت نمایشی، خبری، نمادین و یا عوامفریبی، بلکه به صورت واقعی و مداوم تا آن کارمند ساده اداره هم با نگاه به بالا و با نگاه به مدیرکلش، او هم با دوچرخه، سرِ کار برود و با آن هم به منزل برگردد. اصلاً چه اشکالی دارد اینکه تصمیم بگیریم با دوچرخه، به جلسات برویم و برگردیم؟ آیا کسر شأن میشود؟ آیا تنزل به همراه دارد این رفتار؟ آیا لازم است حتماً یک رانندهای را هم در کنار خودمان و اسیر خودمان بکنیم تا مثلاً زمان دوساعته را در بیرون از سالن جلسه و در حیاط محل برگزاری جلسه، عاطل و باطل، در داخل ماشین بنشیند؛ گنجشکها را تماشا کند و بشمارد یا صندلیاش را بخواباند و بخوابد؟ یادمان هست خوشبختانه، جناب آقای رئیسی، در اولین صحبتهای خود در پس از مراسم تحلیف، با اشاره به موضوع نشاط ملی و شور اجتماعی و الزام گسترش آن در جامعه، حداقل در ظاهر نشان دادند که به این موضوع، اهمیت قائل هستند و ما هنوز هم منتظریم در عمل هم، آن را ببینیم و احساس کنیم.
موضوع دیگر، بلندشدن صدای پخش سواریها در خیابانها است که همهمان بارها شاهدش بودهایم و هستیم؛ کسی که صدای موسیقی یا فرق نمیکند صدای روضه و نوحه پخش داخل ماشینش را بلندتر از حد معمول بالا میبرد، طوری که همه رهگذران در خیابان متوجه میشوند و میشنوند و اذیت میشوند، قطعاً او یک بیمار روانی است که آن را با رهگذران هم به اشتراک میگذارد و خود را تحمیل میکند به شهروندان. همچنین وقتی کسی اگزوز موتور یا اگزوز ماشینش را تعمداً سوراخ میکند تا صدای بیشتری داشته باشد که باعث آزار و معذب شدن شهروندان میشود، او هم یک بیمار است؛ بیماری که قصد خودنمایی دارد و با بلندکردن صدای پخش و اگزوز، بدون هرگونه سخن گفتن میخواهد بگوید: ایهاالناس تقاضا دارم و التماس میکنم به من هم نگاه کنید و خواهش میکنم به من هم توجه کنید.
گاهی هم میبینی در یک مجلسی نشستهای؛ در یک مجلس عزایی، در یک مجلس ترحیمی یا در یک مجلس تفسیر قرآن که در وسط جلسه، یک راننده در آن نزدیکیها همراه با صدای بلند موسیقی، رانندگی میکند که علاوه بر اینکه یک ناهنجاری و بیاخلاقی آشکار است و با قوانین شهرنشینی هم در تضاد کامل است، باید گفت: براساس تحقیق مؤسسه ملی ناشنوایان انگلستان، نیمی از جوانانی که به موسیقیهای پرسر و صدا گوش میکنند، دچار مشکلات شنوایی میشوند و این مسأله موجب بروز نسلی میشود که در میانسالی، احتمالاً ناشنوایی یا کمشنوایی خواهند داشت.
نکته دیگر این است که ما امروز بیشتر از هر زمان دیگر، نیاز به کتاب خواندن و آگاهی و توان تحلیل داریم و آگاهی بیشتر، نیاز جدی امروز میباشد. ما اگر کتاب بخوانیم، برخوردها و رفتارهای اجتماعیمان، تغییر میکند؛ حالمان بهتر میشود و حال اطرافیان را هم بهتر میکنیم. یکی از مهمترین نیازهای امروزی جامعه ما که از نان شب هم مهمتر و واجبتر است، بالارفتن و بالابردن آگاهی است که اینها نمیشود و اتفاق نمیافتد؛ مگر اینکه کتاب و مطبوعات را حتماً و حتماً، جزو سبد مصرفی روزانه خودمان قرار دهیم.
تحریک ذهن، کاهش استرس، افزایش دانش، بهبود فن بیان، گسترش دایره واژگان، بهبود حافظه، مهارتهای تفکر تحلیلی قویتر، بهبود تمرکز، مهارت نوشتن بهتر، آرامش، کاهش افسردگی، بهبود مهارت اظهارنظر در مورد مسائل مختلف جاری، دفاع از انواع حقوق انسانی و دهها و بلکه صدها فایده و نتیجه دیگر، تنها، بخشی از آثار مطالعه است؛ همه اینها هست اما همه اینها، اهداف میانی هستند و هدف نهایی، همان دسترسی به آگاهی است و هدف غایی و هدف بعد از هدف نهایی هم، همان چیزی است که در سایه آگاهی، اتفاق میافتد؛ چیزی که ما اکنون، بیشتر نیازمند آن هستیم.
چنانچه آگاهیمان بالا رود، خیلی از مشکلاتمان که اکنون درگیرش هستیم، از بین میرود. در یکی از تعریفهایم از کتاب آوردهام که: کتاب، مصلحی بیدارگر، گویندهای توانا، نصیری شکیبا، بصیری دانا، آغازگر همه فرهنگها، پنجرهای، رو به روشناییها، پلی امن، بر روی دریای موّاج نادانیها، مونس تنهاییها، دریچهای رو به سوی آگاهیها، دوست زمان سختیها، پاسخگوی انبوهی از سؤالها، سیرابکننده تشنگیها، عامل روشنگریها، مؤثر در پیشرفتها، بیصداترین آوازهها، بستر خوبیها، درمان همه دردها، گنجینه اسرار و شاهکلید همه قفلهای درهای بسته آدمی است.
روز دانشجو را هم داریم در این هفته؛ این روز را به نوبه خودم، به دانشجویان گرامی تبریک عرض میکنم. چنانکه میدانید، اینروز، به یاد سه دانشجو که هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذرماه سال ۱۳۳۲ در دانشگاه تهران کشته شدند، گرامی داشته میشود.
مناسبت دیگر، روز پژوهش است؛ در پیش رو و در 25 آذرماه، روز پژوهش را داریم؛ واحد پژوهش، مطالعات اجتماعی و فرهنگی و مواردی از این قبیل در دستگاههای دولتی و بهخصوص در ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مراکز استانها، در حوزه پیشگیری از مواد مخدر میتوانند فعالیتهای متنوع و زیادی را انجام دهند که به برخی از آنها بدون هر توضیحی و به صورت تیتروار در اینجا اشاره میشود: تهیه و چاپ کتاب و تولید فیلمهای کوتاه و بلند و نمایشها و مستندات اجتماعی و مقالات مناسب برای نشان دادن عوارض استفاده از مواد مخدر – افزایش نشاط اجتماعی با برگزاری برنامهها، جُنگها و جشنوارههای شاد، بهخصوص برای جوانان – تهیه برنامههای مستند، اعم از: مصاحبهها و شرح زندگی و … با همکاری هنرمندان این عرصه و با ورود بخش خصوصی مثل مؤسسات فرهنگی و هنری و هنرستانهای تحت پوشش و تکفل اداره کل – تهیه فیلم مستند از افرادی که ترک مواد کردهاند و زندگی خوبی دارند – برگزاری مسابقه نوشتار کوتاه ادبی با موضوع مضرات مواد مخدر شامل نثر شعر کوتاه – نوشتن و ارائه شعارهای سلبی و ایجابی در روی پوسترهای چاپشده – برگزاری مسابقه پوستر و گرافیک در بین هنرمندان و هنرجویان هنرستانهای تحت پوشش – مسابقه وبلاگنویسی – تدبیر و ارائه راهکار مناسب در مورد اوقات فراغت مردم بهویژه جوانان – تشکیل اتاق فکر به مفهوم واقعی در ادارات – برگزاری نمایشگاه کتاب ویژه با موضوع مواد مخدر – برگزاری جشنواره ویژه با موضوع موارد مخدر – همایش سبک زندگی و آسیبشناسی اجتماعی – کارگاه مهارتهای زندگی – برگزاری مسابقه کاریکاتور – تهیه و عرضه فیلم کوتاه در خصوص مواد مخدر و آسیبهای آن – بررسی دیدگاه اسلام نسبت به مواد مخدر، اعتیاد و معتاد – بررسی رابطه اعتیاد با سایر جرایم – چاپ ویژهنامههايی درباره ملاقاتها، فتاوا و بیانات مراجع عظام تقلید و علماي اعلام در ارتباط با حرام بودن مصرف و مقدمات مواد مخدر – افزایش تعداد مجلات اختصاصی اعتیاد – تدوین سند جامع تحقیقات مواد مخدر و روانگردانها – مداخله جديتر دانشگاهها و مراکز علمی کشور در انجام تحقیقات کاربردی، توسعهای و بنیادی با بهرهگیری از پتانسیلهای بالقوه در سطح دانشگاهها و مراکز پژوهشی و علمی کشور – ایجاد بسترهاي مناسب، ازجمله راهاندازي دانشگاه و دانشکدههای مواد مخدر و روانگرانگردانها با هدف تربیت پژوهشگران متخصص در حوزه مواد مخدر و روانگردانها در سطح کشور – افزایش اعتبارات حوزه پژوهش، متناسب با حجم تهدید در حوزه کاهش عرضه و کاهش تقاضا – بهرهگیري جديتر از نتایج تحقیقات و پژوهشها در برنامههای امر مبارزه سختافزاری و نرمافزاري – فراهم نمودن بسترهای لازم براي بهرهگیری از نتایج پژوهشها در امر مبارزه با مواد مخدر و روانگرانها – ضرورت ایجاد بانک اطلاعات از نتایج پژوهشهای صورتپذیرفته در حوزه مواد مخدر و روانگردانها در سطح ملی و همچنین تجمیع نتایج پژوهشهای کشورهای توسعهیافته در امر مبارزه و نیز ایجاد همکاریهای بین المللی و تبادل تجارب در عرصه پژوهش – لزوم توجه به آیندهپژوهی و واقعبینی در عرصه پژوهش با توجه به دینامیک بودن سیستم مواد مخدر و روانگردانها از طریق رصد تعیینکنندههای اعتیاد (تعیینکنندههای اجتماعی سلامت مرتبط با اعتیاد) – بهرهگیری از کتابخانه دیجیتال ستاد مبارزه با مواد مخدر در آینده نزدیک – ایجاد بانک اطلاعاتی منسجمی از پژوهشهای اعتیاد کشور که تا به اکنون وجود نداشته است.
در مدتی قبل، در محل کارم، به ذهنم رسید تا برای اولینبار، یک جمله بدون نقطهای بنویسم؛ منظور از جمله بدون نقطه، ترکیبی از کلمات بدون نقطه، مانند: واژه مادر است. جمله کوتاهی نوشتم و آن را به یک پاراگراف چندسطری رسانیدم. به چند نفر نشان دادم؛ با نظرات مختلفی مواجه شدم؛ یکی از آنان که صاحبنظر در حوزه ادبیات فارسی هم است، میگفت: نمیشود بیشتر از این جلو رفت و دلایلی هم آورد اما من سعی خودم را کردم و این کار را انجام دادم و تا 14 صفحه و 8000 کلمه، پیش رفتم که با این حجم، یک کار یونیک محسوب میشود؛ البته مشابه این کار، قبلاً شده؛ خوُب در زمان قاجار هم، یک متن بدون نقطه، نوشته شده از سوی میرزا محمد الویری و متعلق به ایشان، خطاب به احمدخان سیف الممالک؛ بعد از آن نیز مشابه این کارها، بارها اما به صورت جسته و گریخته و خیلی کوتاه، انجام یافته است که مهمترین و معروفترین آنها، شاید همین نوشته حضرت آیت الله حسنزاده آملی رحمت الله علیه بوده باشد که با مضامین عالی، در وصف پیامبر اکرم صلَّى الله علیه و آله تدوین شده است.
متن بدون نقطه، در اشعار برخی شاعران، همچون: اهلی شیرازی، میرزا عبدالوهاب قطره، وصال شیرازی و ابوالقاسم هم دیده میشود اما تعداد نویسندگان جدی متنهای بدون نقطه، شاید به هفت، هشت نفر هم نرسند که البته در بین آنها، دو، سهتایشان خوب هستند و قابل قبول؛ هم به لحاظ محتوا و معنا و هم به لحاظ تعداد جملات اما با این حجمی که توسط اینجانب آماده شده، وجود نداشته و ندارد؛ البته ما خطبه بدون نقطه امام علیه السلام را هم داریم که باعث شگفتی همه، هم عوام و هم خواص و اهالی قلم میشود؛ این را بیشتر، کسی لمس میکند که خود، مشابه این کار را کرده باشد. امام علی علیه السلام آمدهاند خطبهای را ایراد فرمودهاند که در جملات آن، از حروف معجمه و منقوط، استفاده نشده است.
دوستان و آشنایانی که از طریق مطالعه خبر و مصاحبه مربوط، در جریان این کار قرار گرفتند، درخواست مطالعه این متن را کردند اما با اعتذار، فعلاً چون در حال ثبت اثر و مالکیت و طی مراحل اداری و اخذ مجوز و اینجور چیزها میباشم، متن کامل را فعلاً نمیشود آورد اما به احترام بزرگواران، علاقهمندان و فعالان حوزه ادبیات فارسی و برای اقناع کنجکاوی و اینکه حرف این عزیزان، روی زمین نیفتد و احیاناً بیاحترامی تلقی نشود از جانب بنده، چندجمله کوتاهی را از پایانی متن که قبلاً در برخی از رسانهها هم آورده بودم، میآوردم تا خواسته دوستان فرهیخته را اطاعت کرده باشم:
«هوای ارم و دارالسلام و مهر و کرم ملائکه دارم در سرم. ماه و سال و عمر هم سر میرسد؛ مرگ، کمی دلهره دارد؛ اگر اَعمال کمی همراه داری. در محکمه عدل الهی، مالک اصلی، همه را گرد هم میآوَرد. گدا و سائلِ حمد و سورهام در دوره ورای مرگم. اطاله کلام، گاهی صدمهها دارد؛ میروم؛ وداع و درود. لمحه دلدار، مرا گوارا آمد. هرکسی، در هر دوره آمدهای، مراسله مرا مطالعه کرد و سلام و درودی داد مرا؛ کَرَمی داد مرا؛ مددی داد مرا؛ گوهری داد مرا؛ کمکی کرد مرا و حمدی حواله و عطاء کرد مرا، دادار و کردگار، او را مراد روا دارد. الهی ارواح همه مادرهای والا و صالحه را و روح مادر مرا هم مسرور دار. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد».
در مورد وقایع اخیر در شمارههای قبل، جملاتی عرض شد. هنوز هم این ناآرامیها ادامه دارد. حکومت و دولت بدون هر حرکت پوپولیستی و عوامفریبانهای باید دست به یک اصلاح بزرگ و واقعی بزند و چارهای جز این هم ندارد؛ باید اشتباهات و نارساییهای خود را ابتدائاً قبول و بعداً ترمیم و جبران کند؛ منظورم از اصلاح، اصلاحی نیست که اصلاحطلبان مدتی را با آن مردم را سر کار گذشتند و در جایگاههای رفیعی هم قرار گرفتند و هیچ اقدام مؤثری هم اتفاق نیفتاد که اگر اتفاق می افتاد به معنای واقعی کلمه، شاید وضعیتمان اینی نبود که اکنون هست. نه اصلاحطلبان و نه اصولگرایان، کاری نتواستند بکنند و همه اینها درواقع و بیشتر یک نام و یک دکان بود.
ما نیاز به اصلاحات عمیق و اساسی در بدنههای مختلف ادارات دولتی و در سیستم قضایی داریم که هنوز این اتفاق نیفتاده است و ما همچنان رگههایی از بیعدالتیها را در ادارات دولتی و سیستم قضایی میبینیم. چهکسی هست که منصف باشد و نداند که هنوز هم در برخی از جایگاهها و در برخی از موارد وجود دارند: فامیلبازیها، تبعیضها، تخریبها، بیعدالتی در پرداختها، عدم شایستهسالاریها، نقض قوانین و مقررات، تغییر و تفسیر قوانین توسط افراد غیرمسؤول، خودداری یا کوتاهی در انجام وظایف قانونی، کندکاری در قبال ارباب رجوع، تسهیل و یا تسریع غیرعادی در انجام کار برای اشخاص معين در مقايسه با ديگران، بیتوجهی یا کمتوجهی برخی سیستمهای بازرسی، تغییر و تفسیر قوانین و مقررات و ضوابط اداری، عدم شفافسازی، عدم وجود شفافیت و پاسخگویی در فعالیتهای نظام اداری، اعطای اختیارات بیش از حد به مدیران در بعضی از سیستمها که یک مدیری هم مسؤول اجرایی امورات در سیستم بوده و است و هم وظیفه نظارت و بازرسی را برعهده دارد! که این مسأله سبب فقدان شفافیت و عدم پاسخگویی صحیح در آن دستگاه شده است، عدم ثبات در مدیریت که مدیر جایگاه خود را متزلزل میبیند و این مسأله سبب کاهش انگیزه وی نسبت به امور محوله به وی میشود، کاهش انگیزه کاری به دلایل متعدد که سبب به وجود آمدن فساد اداری میشود، عدم وجود امنیت شغلی برای کارکنان بهخصوص برای کارکنان قرارداری، پیچیدگی، تناقض و ابهام در قوانین و مقررات اداری، عدم وجود نظام شایستهسالاری در عزل و نصبها، نبود فضای شایستهسالاری در منصبهای سازمانی، ناکارآمدی و ضعف نظام اداری، بیکفایتی حرفهای کارکنان، بیکفایتی مدیران، باندبازی و جناحبندیهای سیاسی، عدم وجود نظام های صحیح انگیزشی و تشویق و تنبیه در ادارهها، ضعف دانش و تخصص مدیران، ضعف وجدان کاری و انضباط اجتماعی، رواج مادیگرایی، قوی بودن و مؤثر بودن پیوندهای فامیلی و قبیلهای در روابطهای اداری، نقص یا کمکاری مجموعه نظارتهای حسابرسی و داشتن اطلاعات نامربوط. در شماره 26 نیز همراه ما باشید. بهدرود.