قرابیه، این برند تبریز
بسیاری از قنادیهای تبریز، مانند بسیاری از کسب و کارهای دیگر، پس از اینکه شناخته میشوند، دیگر هیچ اهمیتی به برخی از امور بهداشتیِ حتی اولیه و جزئی نمیدهند.
- در همین قنادی، یک بار دیگر هم، دیدم کارگر پشت ویترین که مسؤول پاسخگویی به مشتریان و عرضه شیرینی و چیدن آن در داخل کارتن است، در اوقات خلوت، در آن پشت و البته جلوی مشتری، پستههای افتاده از قرابیههای چسبیده به آن کاغذ مخصوص و انباشتهشده روی هم را، با حرص و ولع تمام، میخورد! که عملی غیربهداشتی و منظرهای نازیبا بود برای بنده و طبیعتاً، برای سایر مشتریهای حاضر در آنجا.
اخیراً، با این وضعیت بد اقتصادی و داشتن تریگلیسیرید، ناپرهیزی کردم! و از یکی از قنادیهای مشهور تبریز که حالا دیگر برای خودش، یک برندی شده، شیرینی قرابیه گرفتم که از داخل یکی از آنها که در زیر دندانم، سفتی آن را احساس کردم، چوبی بیرون آمد! که در تصویر بالا مشاهده میکنید. اگر بنده، خود یک قناد میبودم و نامی از این شیرینیفروشی میبردم، احتمالاً برخی از دوستان و دشمنان!، این تصور را میکردند که این گزارش، ساختگی است و در جهت کوبیدن رقیب؛ اما بنده، خوشبختانه قناد نیستم! و دوست و آشنا و فامیل قناد هم ندارم و برنامهای هم برای قنادشدن در آینده ندارم.
متأسفانه، بسیاری از قنادیهای تبریز، مانند بسیاری از کسب و کارهای دیگر، پس از اینکه شناخته میشوند، دیگر هیچ اهمیتی به برخی از امور بهداشتیِ حتی اولیه و جزئی هم نمیدهند که در سالهای اخیر، جریمههای سنگینی هم، به دلیل همین رعایت نکردنها، برای برخی از آنها درنظر گرفته شد که جریمه، راهکار چندان نتیجهبخشی هم نیست.
ظاهرشدن چنین چیزی از داخل شیرینی قرابیه – که سالهاست یکی از برندهای تبریز هم است و اخیراً هم که به ثبت ملی هم رسیده و باید بیشتر دقت و مراقبت کرد – موجب کاهش درخواست این محصول خواهد شد.
شاید بخواهید بپرسید: پس چه میشود کرد و راهکار چیست؟ آیا شیرینی نخوریم؟ یک راهکار ساده، بهخصوص در این وضعیت غیربهداشتی کرونایی حاکم، این است که شیرینیهای خانگی، توسعه بیابند؛ کاری که مادربزرگها و مادرهای ما، انجام میدادند و به شیرینیهای خانگی، بسنده میکردند؛ اکنون هم که کتابهای شیرینیپزی، بهفور در اختیار همگان است؛ حتی با یک جستجوی ساده از طریق موتورهای جستجو در اینترنت هم میتوان به لیست مواد اولیه مورد نیاز و نحوه درست کردن همه شیرینیهای خانگی، دست پیدا کرد.
این را هم عرض کنم که در همین قنادی، یک بار دیگر هم، دیدم کارگر پشت ویترین که مسؤول پاسخگویی به مشتریان و عرضه شیرینی و چیدن آن در داخل کارتن است، در اوقات خلوت، در آن پشت و البته جلوی مشتری، پستههای افتاده از قرابیههای چسبیده به آن کاغذ مخصوص و انباشتهشده روی هم را، با حرص و ولع تمام، میخورد! که عملی غیربهداشتی و منظرهای نازیبا بود برای بنده و طبیعتاً، برای سایر مشتریهای حاضر در آنجا.
برادر! نوش جانتان؛ بخور؛ این هم، فرصتی است برای شما؛ خیلیها، میخورند؛ تو هم، بخور. اما آیا اینجور خوردنها، به نظرتان، بهداشتی است که تمام انگشتانتان را در داخل دهانت فروکنی و بعد هم برگردی به مشتریها، پاسخ بدهی و با همان دستت هم، برای مردم، شیرینی جمع کنی از سینی شیرینی و بچینی در داخل کارتن؟ آنهم در این وضعیت کرونایی؟ حتی اگر، دستکش یکبارمصرف هم – که اسمش یکبارمصرف است؛ چراکه بارها و بارها و تا پایان وقت کاری، به صورت فرمالیته، از این دستکش استفاده میکنی، – دستتان بکنی، باز هم مشمولذمه هستی که البته بنده میخواهم اگر فرصتی بود، این موارد را به اتحادیه صنفی قنادان و یا مدیریت مربوط، یادآوری کنم؛ البته اگر مدیریتی و مدیری متصور بوده باشد! برای چنین مجموعهای و یا بالای چنین مجموعهای که اگر مدیری بود و ناظری، چنین مواردی، اتفاق نمیافتاد؛ و نمیدانم اگر گفته شود و اطلاع داده شود، آیا اهمیت داده خواهد شد به این موضوعات؟!
رسانه یادآوری، صدای رسای همه مردم