محمدرضا باقرپور
- اخبار
- داستانک
کیسهزباله پر از طلا و جواهرات!
زیرنظر گرفته بود؛ مدتی بود داشت تعقیبش میکرد؛ اون میدید که چهطور، اون زرگره، هر روز، دستتنها، همه اون طلاهارو،…
بیشتر بخوانید » - داستانک
شاید فردایی نباشد
همکارم گفت: شما هر روز این آقارو که میبینی، فقط یه سلام میدی؛ رد میشی؛ امروز باهاش گرم گرفتی و…
بیشتر بخوانید » - یاداشت روز
هنر چاپلوسی
بعد از اینهمه سال، میبینم آن مرد، کاملاً درست میگفته و آینده را خوب میدیده است؛ چراکه گفته او، چندین…
بیشتر بخوانید » - یاداشت روز
خندیدن به دیگران!
بسیاری از ماها، از همان دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و بعضاً در ادامه آن دوران، در میانسالی و در پیری…
بیشتر بخوانید » - یاداشت روز
رنگ کردن کاکتوسها
با رنگی شدن کاکتوس، این گیاه، قابلیت فتوسنتزش، کاهش مییابد و به مرور زمان، ضعیف میشود و احتمال دارد حتی…
بیشتر بخوانید » - داستانک
اغتشاش!
یکی از همشاگردیهایم که ظاهراً حوصلهاش هم، به سر رسیده بوده، خم میشود و از روی شیطنت کودکانه، یک سنگریزه…
بیشتر بخوانید » - یاداشت روز
با یکبار مصرف که طوری نمیشود!
محصولات حاوی مواد نگهدارنده، چه سوسیس و کالباس و چه سایر محصولات غذایی، میتواند در ابتلای اشخاص به سردردهای مختلف…
بیشتر بخوانید » - داستانک
فریب این بوقلمونهای لذیذ و رنگارنگ را نخورید!
متأسفانه، در جاده، ماشین دیگری نبود تا با همکاری اون، دنبال ماشینم بروم؛ ناگزیر، همراه با بوقلمونِ در دستم، اونطرف…
بیشتر بخوانید » - یاداشت روز
استاد، این عنوان نازنین! و دوستداشتنی!
وقت آن رسیده است که یک بازتعریفی هم از برخی از کلمات، داشته باشیم و دقیقاً، مشخص کنیم که مثلاً…
بیشتر بخوانید »