اداره
- یاداشت روز
خندیدن به دیگران!
بسیاری از ماها، از همان دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و بعضاً در ادامه آن دوران، در میانسالی و در پیری…
بیشتر بخوانید » - داستانک
فریب این بوقلمونهای لذیذ و رنگارنگ را نخورید!
متأسفانه، در جاده، ماشین دیگری نبود تا با همکاری اون، دنبال ماشینم بروم؛ ناگزیر، همراه با بوقلمونِ در دستم، اونطرف…
بیشتر بخوانید » - داستانک
خواب در پشت میز
به دلیل اینکه معمولاً وقت کم میآرم، مثل بیشتر مواقع، اونشب را هم تا به صبح، نخوابیده بودم؛ در حال…
بیشتر بخوانید » - داستانک
داستان حلیم خریدن من
حلیمپز، رفت تا حلیمو آماده کنه و بیاره؛ کمی طول کشید. قبلاً، در جاهای دیگه، انواع ادویه و عسل و…
بیشتر بخوانید » - یاداشت روز
کلاهبرداری، از نوع مدرن
برخی از دستگاههای تصفیه آب، ضمن اینکه املاحی رو که برای سلامتی، مفید هستن، به شدت کاهش میدن، همچنین در…
بیشتر بخوانید » - یاداشت روز
آقای مذهبی دوآتشه نماز جماعت برگزارکن
هرکسی که در ابتداء، خود را پاک و دیندار نشان دهد و بر آن پافشاری هم بکند، نه الزاماً بلکه…
بیشتر بخوانید » - یاداشت روز
از تهران تا شهرستان
ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻟﻘﺎﺏ ﻭ ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ جعلی ﻭ ﻏﻴﺮﻭاقعی، مانند: دکتر، مهندس، استاد، سرتیپ، سرهنگ، سرگرد، سردار، آیت الله، دانشمند، حاجآقا ﻭ…
بیشتر بخوانید » - داستانک
انتظار سرد
این رفتار، به نظرم، ناشی از کوتهفکری، عدم بلوغ کافی اجتماعی و شخصیتی و از همه مهمتر، ناشی از عدم…
بیشتر بخوانید » - داستانک
یک برخورد غلط، ممکن است یک استـاد دانشگاه را قاتل کند
برخورد غلط و تحکمآمیز رئیس اداره و ارائه جواب سربالا و در نهایت، عدم صدور مجوز، آنهم بدون شفافسازی و…
بیشتر بخوانید » - یاداشت روز
سرویسهای غیربهداشتی در ایران
در کمال ناباوری، چندینبار دیدم سر شیلنگ آب دستشویی، نجس شده است؛ یعنی قشنگ، معلوم بود؛ طرف در حین طهارت،…
بیشتر بخوانید »